محسن تنابنده و درخشش در نقش یک افغان

محسن تنابنده و درخشش در نقش یک افغان

«شکستن همزمان بیست استخوان» نام فیلمی است که توانست جایزه بهترین فیلم را از جشنواره بین‌المللی بوسان کره‌جنوبی دریافت کند. تنابنده در این فیلم نقش مهاجری افغان را بازی می‌کند که درگیر مشکلات ناتمام مهاجران است.


یک‌شنبه ۲ دی ۱۴۰۳  ۰ نظر   ۸۶۸۲ بازدید

روزنامه همشهری - نیلوفر ذوالفقاری: اولین تصویری که با شنیدن نام محسن تنابنده پیش چشم مخاطبان جان می‌گیرد، برای بیشتر مردم تصویر نقی معمولی سریال «پایتخت» است؛ کاراکتری که در ۵ فصل این سریال تماشاگر ماجرا‌های او و خانواده‌اش بوده‌ایم و به کمدی اتفاقاتشان خندیده‌ایم. اما محسن تنابنده بیرون از قاب جادویی تلویزیون، نقش‌های متعدد و متنوعی را تجربه کرده که هیچ شباهتی به نقی ندارند.

«شکستن همزمان بیست استخوان» نام فیلمی است که توانست جایزه بهترین فیلم را از جشنواره بین‌المللی بوسان کره‌جنوبی دریافت کند. تنابنده در این فیلم نقش مهاجری افغان را بازی می‌کند که درگیر مشکلات ناتمام مهاجران است. هفته گذشته نشریه سینمایی معتبر ورایتی از نقش‌آفرینی این بازیگر در فیلم تقدیر کرد. شکستن همزمان بیست استخوان، این روز‌ها در جشنواره جهانی فیلم فجر با ۱۴ فیلم دیگر در بخش جلوه‌گاه شرق رقابت می‌کند. با محسن تنابنده درباره بازی در این فیلم و چالش‌هایش، دنیای مهاجران و انتظار برای بازگشت نقی معمولی به تلویزیون گفتگو کرده‌ایم.

«عظیم» در فیلم شکستن همزمان بیست استخوان چه ویژگی‌هایی داشت که شما را به‌عنوان یک بازیگر برای قبول این نقش ترغیب می‌کرد؟

برای هر بازیگری موقع تصمیم‌گیری برای انتخاب یک نقش، تازگی آن نقش اهمیت دارد؛ یعنی سراغ نقشی برود که تا به حال آن را کار نکرده است. در مرحله بعدی چالش‌برانگیزبودن پرسوناژ، ویژگی‌ها و جذابیت‌هایش باعث می‌شود بازیگر به این نتیجه برسد که باید این نقش را امتحان کند. عظیم پیش از هرچیز یک شخصیت افغان مهاجر و تحت فشار بود. مهاجران در همه جای دنیا، به هر دلیلی که مهاجرت کرده باشند، به هر حال بیرون از وطن خود هستند و بسیاری اوقات شرایط زندگی خوبی ندارند، به‌خصوص اگر اوضاع مالی نامناسبی داشته باشند مشکلاتشان بیشتر خواهد شد. عظیم جز همه این مشکلات، درگیر مشکلات خانوادگی هم بود که شرایط را برایش سخت‌تر می‌کرد. موقعیت پرفشار و چالش‌برانگیز این نقش باعث شد تصمیم بگیرم بازی در آن را امتحان کنم.

خیلی کم در سینمای ایران پیش می‌آید که یک بازیگر ایرانی نقش یک کاراکتر افغانی را بپذیرد. بازی‌کردن در نقش یک افغان برای شما سخت و پرچالش نبود؟ نترسیدید از پس این کار برنیایید؟

ما مردم افغان را زیاد دیده‌ایم، آن‌ها با فرهنگ و جامعه ما درآمیخته‌اند و به همین دلیل تصور می‌کنیم آن‌ها را خوب می‌شناسیم. از طرف دیگر از نظر ریخت‌شناسی بسیاری از افغان‌ها چهره‌ای شبیه به مغول‌ها دارند و ما فکر می‌کنیم با یک گریم مناسب و لهجه‌ای که تقلیدکردن آن کار سختی نیست، می‌توانیم به اینطور نقش‌ها نزدیک شویم؛ درصورتی که در واقعیت اینچنین نیست. قطعا تردید داشتم، اما آن‌قدر نقش وسوسه‌کننده بود که بر تردیدم غلبه کنم.

خب، برای نزدیک‌شدن به کاراکتر یک مهاجر افغان چه کردید؟

من از همه لهجه‌ها و زبان‌ها لذت می‌برم و بر بعضی از آن‌ها هم تا حدودی مسلط هستم. با این حال هیچ‌کدام از لهجه‌ها را بدون معلم و یادگیری پیش نبرده‌ام. افغان‌ها هم لهجه‌ها و گویش‌های متفاوتی دارند. در این فیلم ما از قوم هزاره حرف می‌زنیم و من باید تلاش می‌کردم با لهجه آن‌ها حرف بزنم. یکی از اقوام کارگردان که بخش زیادی از شکل‌گیری پرسوناژ عظیم مدیون حضور اوست، با تسلط و وسواسی که داشت خیلی در نزدیک‌شدن به کاراکتر کمکم کرد. حدود یک‌ماه قبل تمرین‌ها را شروع کردیم تا بتوانم لهجه را کاملا دقیق رعایت کنم.

تقریبا اکثر منتقدان معتقدند که خیلی خوب از پس این نقش برآمده‌اید، ویژگی‌های دیگر شخصیتی افغان‌ها را چطور یاد گرفتید؟

رفتارشناسی مهاجران افغان هم بخش مهمی از کار بود. درست است که ما این مردم را زیاد می‌بینیم و به‌نظرمان شبیه به‌خودمان هستند، اما بین خودشان، در نوع رفتار و نشست و برخاست ویژگی‌های متفاوتی دارند. برای من مهم‌ترین چیز ایجاد شکل ظاهری و مابازای دقیق نقش و‌تر و تمیز حرف‌زدن به گویش افغان‌ها بود؛ ضمن اینکه حضور کارگردانی که افغان است و در ایران زندگی کرده فرصت بی‌نظیری برای آشناشدن با فرهنگ افغان‌ها و یادگیری بود.

فکر می‌کنید فیلم با حرف‌زدن درباره مهاجران و مشخصا افغان‌ها، می‌تواند نگاه جوامع را نسبت به این گروه از مردم دنیا تغییر دهد و اصلاح کند یا زمینه‌ساز ایجاد شرایط بهتر برای زندگی مهاجران باشد؟

واقعیت این است که به هرحال هر کشوری قوانین خود را دارد و این قوانین می‌تواند برای مهاجران محدودیت‌هایی به‌وجود بیاورد. در این فیلم هم همین محدودیت‌ها ماجرای داستان را شکل می‌دهد. اما به هرحال باید بپذیریم که مهاجران در همه جای دنیا از نظر ساکنان آن کشور، مستأجر هستند و رفتنی محسوب می‌شوند. همین موضوع از لحاظ روانی روی روحیه مهاجران تأثیرگذار است. هرقدر هم که درباره از بین‌رفتن مرز‌ها شعار بدهیم و بگوییم حالا دیگر با یک ویزا می‌توانی به همه کشور‌ها سفر کنی، واقعیت این است که نه‌تن‌ها مرز‌ها برداشته نشده بلکه در زمانه‌ای به سر می‌بریم که ممکن است مرز‌ها بیشتر هم بشوند.

از طرف دیگر فقر، نبود شغل و مشکلات سیاسی از عواملی هستند که باعث مهاجرت می‌شوند و در افغانستان این عوامل به شکل عمده وجود دارد. مردم این کشور سال‌ها درگیر جنگ بوده‌اند، هیچ‌وقت امنیت کاملی نداشته‌اند و به‌خاطر نداشتن شغل و درآمد، به امید یک زندگی معمولی قدم به ایران گذاشته‌اند؛ مثل خود ما، وقتی تصمیم به مهاجرت می‌گیریم. مهاجران در همه جا شهروند دسته‌چندم محسوب می‌شوند و خیلی اوقات قانون از آن‌ها حمایت نمی‌کند، به همین دلیل هم دچار مشکلات و دردسر‌هایی می‌شوند که در شکستن همزمان بیست استخوان هم به آن‌ها پرداخته شده است.

بازی در این فیلم شما را به شناخت جدیدی از مردم و فرهنگ افغان‌ها رساند؟

طبیعتا مردم افغان برایم بسیار جذاب بودند. آن‌ها مردمی شریف و دوست‌داشتنی هستند که ما خیلی چیز‌ها را مدیون حضور آن‌ها هستیم. زندگی تنگاتنگ با این مردم زجردیده و همیشه در حال گذار، نزدیک‌شدن به درد واقعی بود. نزدیکی فرهنگی زیادی بین ۲ کشور وجود دارد و بسیاری از عادات رفتاری و پنداری بین ایرانی‌ها و افغان‌ها مشترک است؛ در نتیجه من تفاوت اساسی احساس نمی‌کردم و حضور در این فضا برایم بیشتر یادآور ایران بزرگ کهن بود.

پیش‌بینی می‌کنید فیلم در اکران عمومی موردتوجه قرار گیرد؟

موضوع اکران در سینمای ما آن‌قدر عجیب و غریب است که نمی‌توان هیچ‌چیز را درباره آن پیش‌بینی کرد. چیزی که هم‌اکنون می‌بینیم این است که فیلم‌های تفکربرانگیز و آن‌ها که حرفی برای‌زدن دارند چندان دیده نمی‌شوند. شاید بتوان تا حدی به مردم حق داد که وقتی خودشان گرفتار مشکلات و سختی‌ها هستند، تمایلی به تماشای سختی‌های دیگر ندارند. اما از طرف دیگر نمی‌توان با یقین گفت این مردم هستند که تصمیم گرفته‌اند به طرف سرگرمی بروند و دست‌کم در سینما، دور از هر فکری فقط بخندند و شاد شوند.

می‌توان از جنبه‌ای دیگر گفت شاید مسئولان و افرادی که سینما را ساماندهی می‌کنند ترجیح می‌دهند سینما به این مسیری برود که می‌بینیم. آن‌ها از سینما نمی‌خواهند که آینه تمام‌نمای جامعه باشد بلکه ترجیح می‌دهند دل مردم خوش شود.

کدام درست است؟ سینمایی که آینه جامعه است یا سینمایی که فقط سعی می‌کند حال مردم را خوب کند و آن‌ها را بخنداند؟

سینما باید هر دوی این ویژگی‌ها را داشته باشد. باید هم سرگرم‌کننده باشد و هم به موضوعات تامل‌برانگیز بپردازد. اما انگار یک طرف از این توازن در حال حذف‌شدن است و فشار روانی وجود دارد تا مسیر سینما به طرف دیگر برود. شبیه این است که به زور بخواهیم ذهن مردم را از بعضی موضوعات دور کنیم، درحالی‌که سینما نمی‌تواند رسالت منعکس‌کردن واقعیت‌ها را از دست بدهد. اتفاق عجیب این است که اگر سیاستگذاری مسئولان قرار است سینما را به طرف سرگرمی صرف و خنده و کمدی ببرد، پس چرا حتی روی همین تصمیم هم نمی‌توانند باقی بمانند؟ چرا خودشان فیلمی را که یک‌ماه روی پرده بوده و دیده شده ناگهان ممنوع می‌کنند؟

قرار بود نوروز امسال قسمت ویژه‌ای از سریال پایتخت از تلویزیون پخش شود که این اتفاق نیفتاد. تکلیف سکانس‌های ضبط‌شده این قسمت چه می‌شود؟

این قسمت مخصوص نوروز امسال بود و براساس موضوعی که داشت، نه‌تن‌ها نمی‌تواند در زمانی غیراز نوروز پخش شود، بلکه حتی برای نوروز سال آینده هم مناسب نیست، چون مختص امسال بود؛ بنابراین این قسمت ویژه قطعا ساخته نخواهد شد. اما بخش‌های زیادی از آن که با تلاش مرحوم خشایار الوند ساخته شده بود در فصل بعدی پایتخت گنجانده خواهد شد.

از بین نقش‌هایی که بازی کرده‌اید، کدام نقش بین مردم بیشتر دیده شده و ماندگارتر بوده است؟

به‌طور قطع تعداد سینمارو‌ها کمتر از تعداد بینندگان تلویزیونی است. تکلیف تلویزیون در دیده‌شدن مشخص است، در دورافتاده‌ترین شهر‌ها و روستا‌ها هم تلویزیون وجود دارد و طبیعتا نقشی که در تلویزیون بازی کنی بسیار بیشتر دیده می‌شود. هرچه این نقش قوی‌تر باشد در ذهن مخاطبان هم ماندگارتر خواهد بود. فکر می‌کنم بیشتر مردم نقش نقی معمولی را دوست داشته و به یاد سپرده‌اند.

برای خودتان کدام یک از نقش‌هایتان ماندگارتر بوده و بیشتر دوستش داشته‌اید؟

البته همه نقش‌هایم را دوست دارم، اما نقشی که در فیلم «هفت دقیقه تا پاییز» بازی کردم برایم یادآور خاطرات ویژه‌ای است که این نقش را تأثیرگذار کرده است.

دومین فیلمی که کارگردانی کرده‌اید با نام «قسم» چه زمانی اکران می‌شود؟

قرار بر این است که فیلم در فهرست اکران عید فطر باشد، اما اینکه این قرار پابرجا بماند یا نه، باید منتظر باشیم و ببینیم.

شناسنامه بازیگر

متولد فروردین ۱۳۵۴

فارغ‌التحصیل رشته بازیگری

ورود به تئاتر از سال ۷۴ با نمایش «بارعام»

ورود به سینما از سال ۸۲ با فیلم «دانه‌های ریز برف»

برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم‌های «سنگ اول»، «هفت‌دقیقه تا پاییز» و «فراری»

ورود به عرصه کارگردانی در سال ۹۳ با ساخت فیلم «گینس»

نگاهی به «شکستن همزمان بیست استخوان»

این فیلم به کارگردانی جمشید محمودی، محصول ایران و افغانستان است که به مشکلات یک خانواده مهاجر افغان می‌پردازد. عظیم با بازی محسن تنابنده یک پناهنده افغان است که در شهرداری تهران کار می‌کند و قصد دارد به مادر و برادرش کمک کند تا قاچاقی راهی آلمان شوند. منصرف‌شدن برادر از بردن مادر و نیاز به عمل پیوند او، عظیم را درگیر مشکلات سختی می‌کند. فیلم سال گذشته توانست جوایزی از جشنواره‌های بین‌المللی کسب کند و مورد توجه قرار گرفت.

جایزه ویژه هیأت داوران از جشنواره بین‌المللی وزول فرانسه، جایزه بهترین بازیگر مرد برای محسن تنابنده و بهترین فیلم از جشنواره بین‌المللی فیلم دیوراما هندوستان و بهترین فیلم از جشنواره بین‌المللی بوسان کره‌جنوبی، بخشی از این جوایز هستند. زمان دقیق اکران فیلم در سینما‌های کشور هنوز تعیین نشده است.

قسم؛ فیلمی اندیشمند، اما جذاب

محسن تنابنده که با فیلم قسم، نامش برای دومین بار در مقام کارگردان یک فیلم سینمایی برده شده معتقد است اگر تماشاگر نباشد اساسا سینما هم وجود نخواهد داشت. او می‌گوید: «رکن اصلی سینما، تماشاگر است و من به‌عنوان یک فیلمساز تلاش کردم فیلمی بسازم که مخاطبان، آن را ببینند و دوست داشته باشند؛ به همین دلیل هم به‌نظرم قسم در عین حال که فیلمی اندیشمند است، سعی دارد جذاب و دوست‌داشتنی هم باشد». تنابنده اضافه می‌کند: «من قسم را برای مردم ساخته‌ام و امیدوارم در اکران عمومی شاهد این باشم که مردم فیلم را دوست داشته باشند. به عنوان کسی که سال‌ها با مخاطب گسترده سینما و تلویزیون سر و کار داشته‌ام می‌دانم که اگر این سینما جان دارد و نفس می‌کشد، به واسطه حضور تماشاگران است».

قسم ساخته محسن تنابنده درباره قتل زنی به نام رضوان است که خانواده و اقوام او به‌دنبال ثابت‌کردن قاتل‌بودن شوهر این زن هستند. لوکیشن اصلی فیلم اتوبوسی است که بازیگران زیادی در آن حضور دارند و آنطور که تنابنده می‌گوید شاید پربازیگربودن کار باعث شده بعضی مخاطبان را به یاد پایتخت بیندازد. تنابنده می‌گوید: «فضای تنگ لوکیشن کاملا عامدانه انتخاب شد تا خفقان آن در خدمت قصه باشد. ابتدا قرار بود قصه در اتوبوس روایت نشود، اما بعد از بازنویسی اثر متوجه شدم این شیوه خلاقانه‌تر و چالش‌برانگیزتر است و ویژگی‌های فضای اتوبوس می‌تواند کاملا در اختیار قصه قرار بگیرد. فیلمنامه بار‌ها بازنویسی شد تا به این مرحله رسید. هیچ ماجرای موازی در فیلم اتفاق نمی‌افتد و همین موضوع گره‌افکنی در داستان را سخت می‌کرد. با این حال در نهایت تصمیم گرفتم فیلم به این شکل ساخته شود تا هیجان‌انگیزتر باشد».

تنابنده معتقد است که تجربه بازیگری او هم در ساخت این فیلم بسیار به کمکش آمده است. او اضافه می‌کند: «به‌دلیل وجود حساسیت‌ها و خاص بودن موضوع قسم، از مشاورین قضایی و تعداد زیادی از قضات کمک گرفتیم. خودم هم بیش از ۵۰ پرونده را مطالعه کردم تا فیلمنامه هیچ مشکلی نداشته باشد». تنابنده امیدوار است قسم طبق قول و قرارها، عید فطر اکران شود و در جلب توجه مخاطبانی که او را بیشتر به‌عنوان یک بازیگر می‌شناسند موفق باشد. گینس فیلم قبلی تنابنده با بازی رضا عطاران در زمان اکران بیش از ۳ میلیارد تومان فروخت.

محسن تنابنده؛ بازیگری که در نقش‌های متفاوتی دیده شده است

مثل مرد هزارچهره

تنابنده یکی از بازیگرانی است که در کارنامه کاری او، نه‌تن‌ها نقش‌های متفاوت و متنوع فراوان است، بلکه بازی در نقش‌هایی دیده می‌شود که در آن‌ها گریم عجیب و غریبی داشته و حسابی سر و صدا به پا کرده است.

ننه هوشنگ «ابله»

طرفداران سریال‌های شبکه نمایش خانگی به یاد دارند که سال ۹۳، تعداد مجموعه‌هایی که در این شبکه ساخته و توزیع می‌شد به اندازه امروز زیاد نبود. ابله به کارگردانی کمال تبریزی یکی از این سریال‌ها بود که در ۱۴ قسمت پخش شد و ژانر کمدی آن موردتوجه قرار گرفت. تنابنده در این سریال با گریمی خنده‌دار، در نقش ننه هوشنگ که پیرزنی بانمک بود بازی کرد. او نقش مادربزرگ نقش اول سریال را برعهده داشت.

۳ نقش متفاوت در «شاهگوش»

شاهگوش یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی بود که در همان تیزر‌های تبلیغاتی قبل از توزیع آن، معلوم بود قرار است حسابی مخاطبان را بخنداند. کلانتری شلوغ و پرماجرایی که قرار بود دنبال پژوی سبزرنگ قاتل یک کله‌پز بگردد، محل اتفاقات بامزه هر قسمت از سریال بود. تنابنده در این مجموعه در ۳ نقش متفاوت ظاهر شد؛ شب‌نما خواننده لس‌آنجلسی که در قسمت‌های ابتدایی دیدیم و گریمی شبیه به یکی از خوانندگان معروف داشت، اسفندیار مجبور رئیس شورای حل اختلاف و حاج محسن طلایی که یک روحانی بود. هر سه‌نقشی که تنابنده بازی کرد مظنون به قتل بودند.

نقی معمولی «پایتخت»

تنابنده چند سالی است که با سریال پایتخت بیشتر از قبل دیده شده و نقش نقی معمولی را به یکی از کاراکتر‌های ماندگار تلویزیون تبدیل کرده است. نقی که حدود ۴۰ سال دارد، گچبری، کشتی‌گیری، نگهبانی فروشگاه و داوری بین‌المللی فیلا را انجام داده و ماجرا‌های او و خانواده‌اش هربار مخاطبان را با خود همراه می‌کند. نقی با لهجه شمالی، درگیری‌های یک‌خط درمیان با پسرخاله‌اش ارسطو، تلاش برای ساختن زندگی بهتر برای خانواده و غیرت و شجاعت خاص خودش، به یکی از محبوب‌ترین کاراکتر‌های تلویزیونی سال‌های اخیر تبدیل شده است.

شیخ علی‌محمد «استشهادی برای خدا»

استشهادی برای خدا و نقش شیخ علی‌محمد برای تنابنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از جشنواره فیلم فجر به همراه داشت. فیلم روایتگر داستان راهبان قدیمی قطار بود که می‌خواست در روستای زادگاه خود، استشهادی برای خدا آماده کند تا آسوده بمیرد.

کریم «سن‌پترزبورگ»

۱۰ سال پیش بهروز افخمی با سن‌پترزبورگ ماجرا‌های خنده‌دار ۲ خلافکار خرده‌پا را به تصویر کشید که فکر می‌کردند می‌توانند صاحب میراث تزار روسیه شوند. تنابنده در این فیلم نقش کریم را برعهده داشت که هم‌بازی‌شدن او با پیمان قاسمخانی سکانس‌های کمدی بامزه‌ای را
رقم زده بود.

فتح‌الله‌خان «ایران برگر»

ایران برگر داستان امرالله‌خان و فتح‌الله‌خان است که برای انتخابات شورا‌ها در یک روستا با هم رقابت می‌کنند. محسن تنابنده با نقش فتح‌الله‌خان مقابل علی نصیریان قرار گرفت و تصویر مردی را ساخت که سعی می‌کند با زرنگ‌بازی، رأی بیشتری کسب کند. تنابنده در این فیلم هم با لهجه لری صحبت می‌کرد.

ساموئل «محمد رسول‌الله»

​​​​​​​

مجید مجیدی با ساخت محمد رسول‌الله سراغ روایت داستان زندگی کودکی پیامبر اسلام رفت. بین بازیگران پرتعداد این فیلم، تنابنده نقش ساموئل یهودی را بازی کرده است. بیشتر دیالوگ‌هایی که تنابنده در این فیلم می‌گوید به زبان عبری است و گریم سنگین توانسته از او ظاهر یک کاراکتر یهودی را به خوبی به نمایش بگذارد.




دیدگاه خود را بیان کنید