با هم بخندیم
در این مطلب قصد داریم با اشتراک گذاری مطالب طنز و جوکهای جدید و خندهدار، حتی برای لحظاتی کوتاه خنده را بر روی لب شما عزیزان بیاوریم.
جوکهای جدید این هفته
یه بارم از خواب بیدار شدم دیدم کسی خونه نیست. به مامانم زنگ زدم دیدم صدای دست و جیغ میاد، گفتم: کجایین؟ مامانم گفت: اومدیم شهر بازی، مگه تو نیومدی باهامون؟
من هر چند وقت یکبار میرم عابربانک، یه موجودی کافی نیست میگیرم، میام. میترسم طرز کار باهاش یادم بره.
ولی من یه بار تلویزیون دیدم، فهمیدم که آدم میتونه با یه سردوش حموم نصف مشکلات یه خانواده رو حل کنه.
یه سری هم که بابا حقوق گرفته بود، مامانم از صبحش تا شبش غر زد که آشپزخونه کوچیکه، بابام براش یه انگشتر طلا گرفت. یادش بخیر. دیگه آشپزخونمون کوچیک نبود.
دیروز یه کار اشتباهی کردم و بعدش سریع پشمیمون شدم و گفتم: لعنت بر شیطون. شیطون یهو ظاهر شد گفت: لعنت بر خودت، من عمراً عقلم میرسید این کاری که تو کردی رو میکردم.
یه بارم تو تاکسی بودم، گوشی راننده زنگ زد، زنش بود. یهو راننده با عصبانیت گفت: باشه بذار این نکبت رو برسونم، میخرم میام. خود لعنتی به من چیکار داری آخه؟
من یه عمه دارم تو کانادا زندگی میکنه. یه بار بهش گفتم: من خیلی دوست دارم بیام اونجا زندگی کنم. گفت: خوب اینجا کسی رو داری بری پیشش؟ همون موقع بود که فهمیدم فحشهایی که به عمهام میدن بیدلیل نیست.
من اگه فوتبالیست میشدم و به تیم ملی هم دعوت میشدم بازم بابام میگفت: تو خجالت نمیکشی جلو چشم 70 میلیون با شورت کوتاه بازی میکنی؟
تنها جاییم که هیچوقت هیچکی با هیچکی شوخی نمیکنه صف دستشوییه. خیلی همه جدین و اصلاً جای شوخی نیست. اصلاً یعنی!
مامان به بچهاش میگه اگه امتحان فرداتو 20 نشی دیگه بچه من نیستی. فردایی پسرشو تو کوچه میبینه میگه: امتحان چطور بود؟ بچه میگه: ببخشید شما؟
خدایی معلم شما هم به بابا مامانتون میگفت: این بچه شما هوشش زیاده ولی درس نمیخونه؟
ولی خداییش بیاین به این سوال من جدی جواب بدین.
- هشتگ در اینستاگرام:
- با هم بخندیم