مسأله ۶۴۳. اگر كسی بدن انسان مردهای را مسّ كند، یعنی جایی از بدن خود را به آن برساند، با وجود دو شرط باید غسل مسّ میّت نماید:
الف. تمام بدن میت سرد شده باشد.
ب. میت را غسل نداده باشند یا هنوز غسل سوم او تمام نشده باشد.
و در این حکم فرقی بین آنكه میّت مسلمان باشد یا كافر، بزرگ باشد یا كوچک نیست حتّی شامل جنین سقط شدهای كه روح در او دمیده شده هم میشود، چه در خواب مسّ كند چه در بیداری، با اختیار مسّ كند یا بیاختیار، حتّی اگر ناخن یا دندان او به ناخن یا دندان یا استخوان میّت که از بدن جدا نشده، برسد باید غسل كند و حکم مو در مسأله بعد خواهد آمد.
مسأله ۶۴۴. اگر موی خود را به بدن میّت برساند، یا بدن خود را به موی میّت، یا موی خود را به موی میّت برساند، غسل مس میت واجب نیست.
مسأله ۶۴۵. برای مسّ مردهای كه تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نیست، هرچند جایی را كه سرد شده مسّ نماید ولی اگر دست یا سایر اعضای بدن با تری و رطوبتی كه سرایت كننده است با بدن میّتی كه او را غسل ندادهاند یا هنوز غسل سوم او تمام نشده است تماس پیدا كند، نجس میشود.
مسأله ۶۴۶. اگر انسان، میّتی را كه سه غسل او كاملاً تمام شده مسّ نماید، غسل بر او واجب نمیشود ولی اگر پیش از آنكه غسل سوم تمام شود جایی از بدن او را مسّ كند، هرچند غسل سوم آن موضع تمام شده باشد، باید غسل مسّ میّت نماید.
مسأله ۶۴۷. اگر فرد حیوان مردهای را مسّ كند، غسل بر او واجب نمیشود لکن چنانچه دست یا سایر اعضای بدن با تری و رطوبتی كه سرایت كننده است با بدن حیوان مردهای که میته آن نجس محسوب میشود تماس پیدا كند، نجس میشود.
مسأله ۶۴۸. اگر بچهای که روح در او دمیده شده مرده به دنیا بیاید و به هنگام خروج بدنش سرد شده باشد و با ظاهر یا باطن بدن مادر تماس پیدا کند، مادر او بنابر احتیاط واجب باید غسل مسّ میت کند.
مسأله ۶۴۹. اگر مادر مرده باشد و بچه از او متولّد شود و با ظاهر یا باطن بدن مادر تماس پیدا کند چنانچه هنگام خروج، بدن مادر سرد شده باشد، بنابر احتیاط واجب لازم است فرزند مذکور بعد از بلوغ، غسل مسّ میت كند.
مسأله ۶۵۰. اگر دیوانه یا بچه نابالغی، میّت را مسّ كند، بعد از آنكه آن دیوانه، عاقل یا بچّه، بالغ شد باید غسل مسّ میّت نماید و اگر بچه نابالغ، ممیّز باشد و غسل مس میت انجام دهد، غسل او صحیح است.
مسأله ۶۵۱. اگر از بدن انسان زنده یا مردهای كه غسلش ندادهاند، قسمتی جدا شود و پیش از آنكه قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آن را مسّ نماید، لازم نیست غسل مسّ میّت كند، هرچند كه آن قسمت دارای استخوان و گوشت با هم باشد؛ البته غسل كردن احتیاط مستحب است ولی اگر میّتی، قطعه قطعه شده باشد و كسی، همه یا بیشتر آن قطعات را مسّ كند، غسل مس میت واجب است.
مسأله ۶۵۲. برای مسّ استخوانی كه از بدن جدا شده و آن را غسل ندادهاند چه از مرده جدا شده باشد چه از زنده، غسل واجب نیست و همچنین است برای مسّ دندانی كه از مرده یا زنده جدا شده باشد.
مسأله ۶۵۳. غسل مسّ میّت مانند غسل جنابت است و كفایت از وضو هم میكند.
مسأله ۶۵۴. اگر چند میّت را مسّ كند یا یک میّت را چند بار مسّ نماید، یک غسل مس میت كافی است.
مسأله ۶۵۵. برای كسی كه بعد از مسّ میّت، غسل نكرده است، توقّف در مسجد و نزدیكی با زن و خواندن آیههایی كه سجده واجب دارد، مانعی ندارد ولی برای نماز و مس آیات قرآن و مانند آن باید غسل كند.
احکام محتضر
مسأله ۶۵۶. رو به قبله كردن شیعه دوازده امامی كه محتضر است یعنی در حال جان دادن میباشد، مرد باشد یا زن، بزرگ باشد یا كوچک، بر هر مسلمانی، بنابر احتیاط واجب، لازم است یعنی در صورت امكان، بنابر احتیاط، باید او را به پشت بخوابانند به طوری كه كف پاهایش به طرف قبله باشد و چنانچه بدانند خودِ محتضر راضی است و محتضر، از کسانی که قاصر هستند مثل بچّه نابالغ یا دیوانه نباشد، لازم نیست برای این كار، از ولی او اجازه بگیرند و در غیر این صورت، اجازه گرفتن از ولی او بنابر احتیاط، لازم است.
مسأله ۶۵۷. رو به قبله شدن در حال احتضار بر خودِ محتضر واجب نیست هرچند احتیاط مستحب آن است که محتضر در صورت امکان، خودش را رو به قبله نماید.
مسأله ۶۵۸. بهتر آن است تا وقتی كه غسل میّت تمام نشده، میت را طوری كه در مسأله (656) گفته شد، رو به قبله بخوابانند ولی بعد از آنكه غسلش تمام شد بهتر آن است كه او را مثل حالتی كه بر او نماز میخوانند، بخوابانند.
مسأله ۶۵۹. مستحب است شهادتین و اقرار به دوازده امام (علیهمالسلام)و سایر عقائد حَقّه را به كسی كه در حال جان دادن است، طوری تلقین كنند كه بفهمد و نیز مستحب است چیزهایی را كه گفته شد، تا وقت مرگ تكرار كنند و خواندن دعای عدیله نیز مناسب است.
مسأله ۶۶۰. مستحب است این دعا را طوری به محتضر تلقین كنند كه بفهمد:
«اللّهُمَّ اغْفِرْلِیَ الكَثیٖرَ مِنْ مَعاصیٖک، وَاقْبَلْ مِنِّی الیَسیٖرَ مِنْ طاعَتِک، یا مَنْ یَقْبَلُ الیَسیٖرَ وَیَعْفُوْ عَنِ الكَثیرِ، إقْبَلْ مِنِّی الیَسیٖرَ وَاعْفُ عَنِّی الكَثیٖرَ، إنَّكَ اَنْتَ العَفُوُّ الغَفُورُ، اللّهُمَّ ارْحَمْنیٖ فَاِنَّكَ رَحیٖمٌ» و نیز مستحب است کلمات فرج را به محتضر تلقین كنند و مراد از آن این دعا است: «لا اِلٰهَ إلَّا اللهُ الْحَلیٖمُ الْكَریمُ، لا اِلهَ إلَّا اللهُ الْعَلیّٖ الْعَظیمُ، سُبْحانَ اللهِِ رَبِّ السَّمٰواتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الاَرَضیٖنَ السَّبْعِ وَمٰا فیٖهِنَّ وَمٰا بَینَهُنَّ وَرَبِّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ وَالْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمیٖنَ».
مسأله ۶۶۱. مستحب است برای راحت شدن محتضر، در بالین او سوره مباركه یٰس و صافّات و احزاب و آیة الكرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلكه هر چه از قرآن ممكن است بخوانند.
مسأله ۶۶۲. مستحب است كسی را كه سخت جان میدهد، اگر ناراحت نمیشود، به جایی كه نماز میخوانده ببرند.
مسأله ۶۶۳. تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چیز سنگین روی شكم او و بودن جنب و حائض نزد او و همچنین حرف زدن زیاد و گریه كردن و تنها گذاشتن زنان نزد او، مكروه است.
احكام کلّی مربوط به تجهیز میّت
مسأله ۶۶۴. بعد از مرگ، مستحب است چشمها و لبها و چانه میّت را ببندند، دست و پای او را دراز كنند و پارچهای روی او بیندازند و اگر شب فوت نموده است، در جایی كه فوت شده، چراغ روشن كنند و برای تشییع جنازه او مؤمنین را خبر كنند و در دفن او عجله نمایند ولی اگر یقین به مردن او ندارند باید صبر كنند تا معلوم شود و نیز اگر میّت زن حامله باشد و بچّه در شكم او زنده باشد، باید به قدری دفن را عقب بیندازند كه پهلوی او را بشكافند و طفل را بیرون آورند و پهلو را بدوزند و تفصیل حکم آن در مسأله (768) خواهد آمد.
مسأله ۶۶۵. غسل و حنوط و كفن و نماز و دفن مسلمان، هرچند شیعه دوازده امامی نباشد، در ابتدا بر ولی شرعی او واجب است، ولی میت باید این كارها را یا خود انجام دهد یا دیگری را مأمور انجام آنها نماید.
مسأله ۶۶۶. تجهیز میت اعمّ از غسل میت، کفن، حنوط، نماز و دفن میت واجب است با اجازه ولیّ شرعی میت انجام شود و چنانچه شخصی این كارها را با اجازه از ولی انجام دهد از ولیّ ساقط میشود، بلكه در مواردی که قصد قربت معتبر نیست مثل کفن، حنوط و دفن چنانچه فردی بدون اجازه ولیّ، آن موارد را مطابق با دستور شرعی انجام دهد از ولیّ ساقط میشود و لازم نیست دوباره انجام شود. امّا در مواردی که قصد قربت معتبر است مثل غسل و نماز میت چنانچه فردی بدون اجازه ولیّ آنها را انجام دهد کافی نیست.
مسأله ۶۶۷. اجازه ولیّ همانطور که میتواند به طور صریح باشد، ممکن است غیر صریح باشدمثل آن که از مضمون حرف یا عمل ولیّ، معلوم شود که اجازه داده است و نیز اگر از جای دیگر یقین یا اطمینان پیدا شود که ولیّ، راضی به تجهیز میت توسط فرد یا افرادی هست، کافی میباشد.
مسأله ۶۶۸. ولیّ زن، شوهر اوست و در غیر این مورد، وارث، به ترتیبی كه در طبقات ارث خواهد آمد ولی میت است و در هر طبقه، مردان بر زنان مقدّم هستند. به این معنا که مثلاً اگر در طبق اول مادر و پسر (با وجود شرایطی که بعداً ذکر میشود) هستند، ولایت با پسر است اما اگر پسرِ دارای شرایط نداشته باشد، مادر، ولی میت است و نوبت به طبقه بعد نمیرسد و چنانچه میت هیچ کدام از فامیل و بستگانش موجود نباشند یا اگر کسی هم موجود است صلاحیت شرعی ولایت را دارا نباشد مثل اینکه دیوانه باشد و نوبت به حاکم شرع یا مؤمنین عادل برسد، ولایت شرعی برای حاکم شرع یا مؤمنین عادل در مورد تجهیز میت ثابت نیست و چنین میتی بدون ولی شرعی محسوب میشود.
شایان ذکر است در مقدّم بودن پدرِ میّت بر پسرش و جدّ او بر برادرش و عموی او بر داییاش، اشكال است. همچنین مقدّم بودن برادری که هم از طرف پدر و هم از طرف مادر به میت منسوب است، بر برادری که تنها از طرف پدر یا تنها از از طرف مادر به وی منسوب میباشد و مقدم بودن برادری که که تنها از طرف پدر به وی منسوب میباشد، بر برادری که تنها از طرف مادر به وی منسوب است، نیز محلّ اشکال است، پس در چنین مواردی مراعات مقتضای احتیاط ترک نشود.
مسأله ۶۶۹. اگر ولیّ میت بیش از یکی باشد مثل اینکه میت چند پسر یا چند برادر دارد، اجازه گرفتن از یكی از آنان در تجهیز میت كافی است هرچند احتیاط مستحب آن است که از همه اولیاء اجازه گرفته شود.
مسأله ۶۷۰. افرادی که در تجهیز میت ولایت ندارند عبارتند از فرد نابالغ، فرد دیوانه و نیز فرد غایبی که نمیتواند شخصاً یا با مأمور کردن فرد دیگری امور تجهیز میت را به عهده بگیرد.
مسأله ۶۷۱. در موارد زیر اجازه ولیّ ساقط است و تجهیز میت بر بقیه مكلّفین واجب كفایی مىباشد:
الف. ولیّ شرعی از انجام كارهای مربوط به تجهیز میت شخصاً یا با مأمور كردن فرد دیگر امتناع ورزد.
ب. ولیّ، غایب گردد به گونهای که دسترسی به او ممکن نباشد و در مراتب بعد هم ولیّ شرعی برای میت نباشد.
ج. ولیّ، دیوانه شود و در مراتب بعد هم ولیّ شرعی برای میت نباشد.
د. میّت، ولیّ شرعی نداشته باشد.
مسأله ۶۷۲. اگر انسان به فرد معیّنی غیر از ولی وصیت كند كه آن فرد، خودش شخصاً فردِ وصیت کننده را پس از فوت، غسل دهد یا كفن نماید یا بر بدنش نماز بخواند یا او را دفن كند، بر آن شخص، قبول واجب نیست ولی اگر قبول كرد باید به آن عمل نماید و نیاز به اجازه ولی ندارد.
مسأله ۶۷۳. اگر فرد به شخص معیّنی غیر از ولی، نسبت به غسل و كفن و نماز و دفن وصیت كند كه ولایت این امور با او باشد و او عهده دار و سرپرست امر تجهیز میت باشد طوری که آن شخص بتواند تجهیز میت را خودش انجام داده یا کسی را برای این کار منصوب نماید، احتیاط واجب آن است كه آن شخص وصیت را تا وقتی که سختی فوق العاده نداشته باشد قبول كند مگر اینكه آن شخص در حال زنده بودنِ وصیت كننده، وصیت را ردّ كرده باشد و خبرِ ردّ هم به وصیت كننده رسیده باشد و فرد بتواند به دیگری وصیت كند كه در این صورت، قبول بر او واجب نیست.
مسأله ۶۷۴. اگر كسی بگوید من ولی میّت هستم، یا ولی میّت به من اجازه داده كه غسل و كفن و دفن میّت را انجام دهم، یا بگوید راجع به امور تجهیز میّت من وصی او میباشم، چنانچه به حرف او اطمینان دارند، یا میّت در تصرّف اوست، یا اینكه دو نفر عادل به گفته او شهادت دهند، باید حرف او را قبول كرد.
مسأله ۶۷۵. اگر كسی مشغول كارهای میّت شود، بر دیگران واجب نیست اقدام نمایند ولی اگر او عمل را نیمه كاره بگذارد باید دیگران تمام كنند.
مسأله ۶۷۶. اگر انسان اطمینان كند كه دیگری مشغول كارهای میّت شده، واجب نیست به كارهای میّت اقدام كند ولی اگر شک یا گمان دارد باید اقدام نماید.
مسأله ۶۷۷. اگر كسی بداند غسل یا كفن یا نماز یا دفن میّت را باطل انجام دادهاند، باید دوباره انجام دهد ولی اگر گمان دارد كه باطل بوده یا شک دارد كه درست بوده یا نه، لازم نیست اقدام نماید.
مسأله ۶۷۸. فرد مسلمانی را که فوت شده چه مرد باشد، چه زن، بالغ یا نابالغ، نوزاد یا غیر آن، باید غسل میت داده، کفن نموده، حنوط کنند و بر او نماز میت خوانده و او را دفن نمایند. (حکم نماز بر میت زیر شش سال و احکام بچه سقط شده بعداً ذکر میشود).
مسأله ۶۷۹. بچه سقط شده را (که مسلمان یا در حکم مسلمان است) اگر چهار ماه قمری یا بیشتر دارد، باید مثل افراد مکلّف غسل میت بدهند، کفن کنند، حنوط نموده و دفن کنند، بلكه اگر چهار ماه هم ندارد ولی ساختمان بدنش تمام شده، بنابر احتیاط واجب، باید او را مثل افراد مکلّف غسل میت بدهند، کفن کنند، حنوط نموده و دفن کنند، بنابراین بچه سقط شده مذکور را نمیتوان در الکل یا محلولهای دیگر برای نمایش و مانند آن در آزمایشگاهها یا اماکن دیگر نگهداری کرد.
مسأله ۶۸۰. غسل و کفن و حنوط و دفن بچه مسلمان، هرچند از زنا باشد، واجب است و كسی كه از کودکی، دیوانه بوده و به حال دیوانگی بالغ شده، چنانچه پدر یا مادر او مسلمان باشند، احکام مسلمانان را دارد و غسل و کفن و دفن او همانند سایر مسلمانان است.
مسأله ۶۸۱. غسل و كفن و حنوط و دفن فرد كافر و اولاد او به عنوان مشروعیت جایز نیست ولی اگر بچه كافر، ممیّز باشد و اظهار اسلام كند مسلمان به حساب میآید و غسل و کفن و حنوط و دفن او همانند سایر مسلمانان است.
مسأله ۶۸۲. در چند مورد غسل و کفن و حنوط میت واجب نیست:
1. شهید معرکه جنگ با شرایطی که در کتابهای مفصل ذکر شده است، غسل و کفن و حنوط ندارد. بر او نماز خوانده شده و با همان لباسها دفن میشود.
2. کسی که واجب است او را به رجم (سنگسار) یا قصاص بکشند، غسل و کفن و حنوطِ او با توضیحاتی که در کتابهای مفصلتر آمده است قبل از اجراء حکم توسط خودش انجام میشود و پس از اجراء حکم بر او نماز خوانده شده و دفن میشود.
3. بچه سقط شده را (که در حکم مسلمان است) چنانچه چهار ماه قمری نداشته و خلقتِ بدنش کامل نشده باشد، غسل و حنوط و نماز میت ندارد و بنابر احتیاط واجب، باید او را در پارچهای بپیچند سپس باید وی را دفن كنند.
4. در بعضی از موارد که اعضاء بدن میت جدا شده و بعضی از آن موجود نیست، غسل و کفن و حنوط انجام نمیشود که توضیح و احکام کامل تر آن در کتابهای مفصلتر آمده است.
غسل میت
شرایط غسل میت
مسأله ۶۸۳. مسأله. غسل میت دارای شرایطی است از جمله این که:
غسل با قصد قربت و اخلاص انجام شود، آب غسل پاک و بنابر احتیاط واجب آلوده به آنچه انسان از آن متنفر است مثل چرک زخم نباشد، آب غسل، سدر و کافور غصبی نباشد، در اعضاء غسل مانعی از رسیدن آب نباشد، عین نجاست از اعضاء بدن میت برطرف شود، غسل دادن موجب متلاشی شدن بدن میت نشود، غسل با اجازه ولی شرعی میت باشد، غسل دهنده دارای شرایطی که بعداً ذکر میشود باشد.
مسأله ۶۸۴. مزد گرفتن برای غسل دادن میّت، بنابر احتیاط لازم، حرام است و اگر كسی برای گرفتن مزد، میّت را غسل دهد طوری كه با قصد قربت سازگاری نداشته باشد، آن غسل باطل است، ولی مزد گرفتن برای كارهای مقدّماتی غسل، حرام نیست.
مسأله ۶۸۵. باید فرد غسل دهنده یقین یا اطمینان کند که آب غسل به تمام اعضای بدن میّت رسیده است بنابر این اگر در اعضای بدن میّت مانعی از رسیدن آب است مثل چسب، رنگ، لاک باید قبل از غسل یا در بین غسل دادنِ آن عضو برطرف گردد.
مسأله ۶۸۶. اگر عین نجاست مثل خون در اعضای بدن میت وجود دارد که مانع از رسیدن آب محسوب میشود یا موجب میشود که آب غسل رنگ یا بو یا مزه عین نجاست را به خود بگیرد، باید قبل از غسل یا پیش از آنكه آن موضع را غسل بدهند، آن را بر طرف كنند و احتیاط مستحب آن است که قبل از شروع در غسل میت این کار انجام شود.
شرایط فرد غسل دهنده
مسأله ۶۸۷. کسی که میت را غسل میدهد باید عاقل، مسلمان[۱] بوده، ازنظر جنسیت (مذکر و مؤنث بودن) مثل میت باشد (مگر مواردی که بعداً ذکر میشود) و نیز مسائل غسل را هرچند با راهنمایی و آموزش دیگران در بین غسل بداند و بنا بر احتیاط واجب شیعه دوازده امامی باشد. البتّه اگر میّت، مسلمان غیر شیعه دوازده امامی باشد و او را هم مذهبِ خودش بر طبق مذهبش غسل بدهد، تکلیف از شیعیان دوازده امامی برداشته شده و دوباره غسل دادن لازم نیست، مگر آنكه شیعه دوازده امامی، ولی میّت باشد كه در این صورت، تكلیف از او برداشته نمیشود.
مسأله ۶۸۸. مرد نمیتواند زنِ نامحرم را غسل میت بدهد و همچنین زن نمىتواند مردِ نامحرم را غسل میت بدهد مگر موردی که در مسأله (690) خواهد آمد.
مسأله ۶۸۹. اگر شیعه دوازده امامی که هم جنس با میت است، برای غسل دادن وجود داشته باشد، بنابر احتیاط واجب محرمهای میت، او را غسل ندهند؛ مگر موردی که در مسائل (690 و 691) خواهد آمد و امّا چنانچه شیعه دوازده امامی و هم جنس با میت برای غسل دادن پیدا نشود، محرمهای میت میتوانند وی را غسل میت دهند و در این حال نوبت به غسل دادن توسّط غیر شیعه دوازده امامی که هم جنس با میت است نمیرسد.
شایان ذکر است در مورد محرمها فرقی نیست که محرمهای نسبی مثل مادر و خواهر باشند یا آن که با شیر خوردن یا ازدواج محرم شده باشند.
مسأله ۶۹۰. مرد میتواند دختر بچهای را كه ممیّز نیست، غسل میت دهد و زن هم میتواند پسر بچهای را كه ممیّز نیست، غسل میت دهد ولی در هر دو صورت، احتیاط مستحب آن است که سنّ بچه غیر ممیز از سه سال بیشتر نباشد و فرق ندارد بچه غیر ممیز از محرمهای فرد به حساب آید یا نامحرم باشد.
مسأله ۶۹۱. زن و شوهر میتوانند یكدیگر را غسل میت بدهند هرچند فردی که هم جنس با میت باشد وجود داشته باشد و با فوت و مرگ، زن و شوهر شرعی به هم نامحرم نمیشوند و لمس و نگاه به بدن همسر در حالی که فوت شده بدون شهوت و قصد لذّت مانعی ندارد.
مسأله ۶۹۲. نگاه كردن به عورت میّت (در غیر زن و شوهر و بچه غیر ممیز) حرام است[۲] هرچند فرد از محرمهای میت باشد و چنانچه كسی كه میت را غسل میدهد، به عورت او نگاه كند گناه كرده ولی غسل میت باطل نمیشود و امّا نگاه کردن زن یا شوهر به عورت هم در هنگام غسل جایز است هرچند کراهت دارد همچنین نگاه کردن به عورت بچه غیر ممیز در حال غسل جایز است.
مسأله ۶۹۳. اگر میّت و كسی كه او را غسل میدهد، هر دو مردِ بالغ یا هر دو زنِ بالغ باشند، جایز است كه غیر از عورت، جاهای دیگر بدن میّت برهنه باشد ولی بهتر آن است كه میت از زیر لباس غسل داده شود و همچنین است حکم در صورتی که میت بچه نابالغ ممیز باشد و مرد یا زن بالغ که هم جنس اوست بخواهد وی را غسل دهد.
مسأله ۶۹۴. در غسل میت شرط نیست غسل دهنده بالغ باشد و چنانچه بچه ممیّز بتواند غسل میت را به طور صحیح انجام دهد کافی است.
كیفیّت غسل میّت و احکام مربوط به آن
مسأله ۶۹۵. واجب است میّت را سه غسل به ترتیب ذیل بدهند:
اول: با آبی كه با سدر مخلوط باشد. دوم: با آبی كه با كافور مخلوط باشد. سوم: با آب خالص.
مسأله ۶۹۶. غسل میّت مثل غسل جنابت است و احتیاط واجب آن است كه تا غسل ترتیبی ممكن است، میّت را غسل ارتماسی ندهند و در غسل ترتیبی میت رعایت موالات لازم نیست ولی لازم است طرف راست بدن میّت را پیش از طرف چپ بشویند.
مسأله ۶۹۷. سدر و كافور باید به اندازهای زیاد نباشد كه آب را مضاف كند و نباید به اندازهای هم كم باشد كه نگویند سدر و كافور با آب مخلوط شده است.
مسأله ۶۹۸. اگر سدر و كافور به اندازهای كه لازم است پیدا نشود، بنابر احتیاط مستحب، مقداری كه به آن دسترسی دارند در آب بریزند.
مسأله ۶۹۹. اگر سدر و كافور یا یكی از اینها پیدا نشود، یا استعمال آن جایز نباشد مثل آنكه غصبی باشد، بنابر احتیاط واجب، باید به جای هر كدام كه ممكن نیست، میّت را با آب خالص به قصد بدلیت از غسلی که ممکن نیست غسل بدهند و علاوه بر انجام سه غسل مذکور، بنابر احتیاط واجب میت را یک بار تیمّم هم بدهند.
مسأله ۷۰۰. اگر كسی در حال احرام بمیرد، نباید او را با آب كافور غسل دهند و به جای آن باید با آب خالص غسل بدهند مگر اینكه در احرام حج تمتّع بوده و طواف و نمازش و سعی را تمام نموده باشد، یا آنكه در احرام حج قِران یا إفراد بوده و حلق را انجام داده باشد، كه در این دو صورت، باید با آب كافور غسل دهند.
مسأله ۷۰۱. كسی را كه در حال حیض یا در حال جنابت مرده، لازم نیست غسل حیض یا غسل جنابت بدهند، بلكه همان غسل میّت برای او كافی است.
مسأله ۷۰۲. بنابر احتیاط واجب، چیدن ناخن میت هرچند بلند باشد جایز نیست همچنین بنابر احتیاط واجب از بین بردن موی بدن میت (مثل موی سر یا ریش یا زیر بغل یا زیر شکم) با کندن یا چیدن یا تراشیدن و مانند آن جایز نیست.
مسأله ۷۰۳. هر گاه میّت در زمان حیات ختنه نكرده باشد، جایز نیست او را بعد از موت ختنه كنند.
مسأله ۷۰۴. فقهاء بزرگوار رضوان الله تعالی علیهم اموری را به عنوان مستحبّات و مکروهات غسل میت ذکر نمودهاند که امید است رعایت آنها موجب به کمال رسیدن غسل و زیادی ثواب باشد و این امور در کتابهای مفصل ذکر شده است.
تیمّم میت
مسأله ۷۰۵. هنگامی میتوان میت را تیمّم داد که آب پیدا نشود یا استفاده از آب مانع شرعی داشته باشد؛ مثل اینکه موجب متلاشی شدن بدن و کنده شدن گوشت یا پوست یا استخوان میت گردد که توضیح بیشتر آن در کتابهای مفصلتر آمده است.
مسأله ۷۰۶. در مواردی که میت تیمّم داده میشود باید با دستهای کسی که میت را تیمّم میدهد صورت بگیرد نه دستهای میت هرچند احتیاط مستحب آن است كه علاوه بر تیمّم با دستهای تیمّم دهنده اگر ممكن باشد، با دست میّت هم او را تیمّم بدهند.
مسأله ۷۰۷. در مواردی که نمیشود میت را غسل داد و و ظیفه تیمّم دادن او است یک بار تیمّم دادن میت به قصد انجام وظیفه شرعی کافی است هرچند احتیاط مستحب آن است كه میت را سه تیمّم بدهند، بدل از غسلهای سهگانه و در یكی از سه تیمّم، نیّت ما فی الذّمّه نمایند.
مسأله ۷۰۸. در تیمّم میت علاوه بر شرایطی که در تیمّم خود انسان در فصل تیمّم ذکر شد، نکات و شرایط دیگری نیز وجود دارد مثل این که تیمّم دهنده نیّت و قصد قربت داشته باشد، تیمّم دادن میت امکان پذیر باشد، از پیدا نمودن آب یا توانایی بر غسل دادن میت نا امید و مأیوس باشند، تیمّم بااجازه ولی شرعی میت انجام شود و تیمّم دهنده دارای شرایط غسل دهنده باشد و توضیح هر یک از این شرایط در کتابهای مفصلتر آمده است.
احكام كَفَن میّت
مسأله ۷۰۹. میّت مسلمان را باید با سه پارچه كه آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسری میگویند كفن نمایند كه آن را قطعات واجب كفن مینامند.
مسأله ۷۱۰. سه پارچه اصلی مخصوص كفن عبارتاند از:
1. لنگ كه بنابر احتیاط واجب، باید از ناف تا زانو، تمام اطراف بدن را بپوشاند و بهتر آن است كه از سینه تا روی قدم پا را بپوشاند.
2. پیراهنی كه بنابر احتیاط واجب، باید از سر شانه تا نصف ساق پا، تمام بدن را بپوشاند و بهتر آن است كه تا روی قدم پا را نیز فرا گیرد.
3. سرتاسری كه باید به اندازهای باشد كه تمام بدن را بپوشاند و احتیاط واجب آن است كه در طول به قدری باشد كه بستن دو سر آن ممكن باشد و در عرض به اندازهای باشد كه یک طرف آن روی طرف دیگر بیاید.
مسأله ۷۱۱. واجب است مجموع سه پارچه كفن با هم طوری باشد كه بدن نما نبوده و بدن میّت از سر تا قدم پا از زیر آنها نمایان نباشد بلكه احتیاط مستحب آن است كه هر یک از سه پارچه كفن به تنهایی به قدری نازک نباشد كه بدن میّت از زیر آن پیدا باشد.
مسأله ۷۱۲. هر یک از قطعات واجب كفن باید یک تكه باشد. بنابراین اگر پارچهای كه میخواهند آن را مثلاً سرتاسری قرار دهند كوچک است، گذاشتن پارچه دیگر در كنار آن، كه با هم بدن میّت را بپوشاند كافی نیست مگر آنکه دو پارچه را با دوختن و مانند آن، به یکدیگر متّصل نمایند به گونهای كه عرفاً یک قطعه محسوب شود و تمام بدن میّت را بپوشاند، که در این صورت، کافی است.
مسأله ۷۱۳. تماس مستقیم پارچه كفنی با بدن میّت لازم نیست. بنابراین اگر بدن میّت را داخل پلاستیک كرده سپس كفن نمایند، این کار به خودی خود، اشكال ندارد.
مسأله ۷۱۴. در کفن کردن میت قصد قربت شرط نیست هرچند مطابق با احتیاط مستحب است.
مسأله ۷۱۵. مقدار واجب كفن كه در مسأله (710) گفته شد از اصل مال میّت برداشته میشود، بلكه مقدار مستحب كفن، در حدود معمول، با در نظر گرفتن شأن میّت را هم میتوان از اصل مال او برداشت، هرچند احتیاط مستحب آن است كه بیشتر از مقدار واجبِ كفن را از سهم وارثی كه بالغ نشده یا مجنون است برندارند و حکم سایر مخارج تجهیز و دفن میت مثل سدر و کافور، آب غسل، اجرت حمل و نقل میت و حفر قبر، قیمت مکان قبر (جا قبر) مانند کفن است که میتوان آن را از اصل مال میت برداشت.
مسأله ۷۱۶. اگر كسی وصیت كرده باشد كه مقدار مستحب كفن را از ثلث مال او بردارند، یا وصیّت كرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند، ولی مصرف آن را معیّن نكرده باشد، یا فقط مصرف مقداری از آن را معیّن كرده باشد، میتوانند مقدار مستحب كفن را هرچند بیش از مقدار معمول باشد، از ثلث مال او بردارند.
مسأله ۷۱۷. اگر میّت وصیّت نكرده باشد كه كفن وی را از ثلث مال او بردارند و بخواهند از اصل مال بردارند، نباید زیادتر از مقدار واجب به ضمیمه مقدار مستحب كفن، در حدود معمول، با در نظر گرفتن شأن میّت، از اصل مال بردارند اما میتوان با اجازه ورثه بالغِ عاقل از سهم آنان مقدار اضافی را برداشت. همچنین اگر بخواهند بیشتر از قیمت معمول برای سایر مخارج تجهیز مثل دفن میت بپردازند، نباید زیادی آن را از اصل مال بردارند و میشود با اجازه ورثه بالغِ عاقل از سهم آنان برداشت. بر این اساس، اگر دفن در بعضی از مکان هایی که مناسب شأن میت است، مجّانی باشد و در جاهای دیگر، نیاز به پرداخت مال داشته باشد، دفن در مکانی که مجّانی است مقدّم میباشد و در این فرض، اگر ورثه بخواهند میت را در مکانی که نیاز به پرداخت مال است دفن نمایند، نمیتوانند آن مبلغ را از اصل مال بر دارند ولی میتوان با اجازه ورثه بالغِ عاقل از سهم آنان برداشت.
مسأله ۷۱۸. كفن زن بر عهده شوهر است هرچند زن صغیره یا دیوانه باشد یا با او دخول نشده باشد یا غنی بوده و از خود مال داشته باشد و همچنین است اگر زن عقد موقّت بوده یا ناشزه و نافرمان بوده و از شوهرش اطاعت نمیكرده است و اگر زن را به شرحی كه در احكام طلاق گفته میشود، طلاق رجعی بدهند و پیش از تمام شدن عدّه بمیرد، شوهرش باید كفن او را بدهد و چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد ولیِّ شوهر باید از مال او، كفن همسرش را بدهد.
مسأله ۷۱۹. در واجب بودنِ كفن زن بر شوهر شرط است كه فوت زن همزمان یا بعد از فوت شوهر نباشد و فرد دیگری مجاناً كفن زوجه را نداده باشد و دادن كفن بر زوج سختی فوق العاده نداشته باشد. بنابراین اگر شوهر برای کفن دادن مجبور شود قرض بگیرد یا مالش را از گرو آزاد کند و انجام این امور بر او سختی فوق العادهای - که معمولاً قابل تحمّل نیست - نداشته باشد، واجب است این كار را بكند و اگر زن وصیت نموده از مال خودش كفن تهیه شود و به وصیت او عمل شود، كفن از عهده شوهر برداشته میشود.
مسأله ۷۲۰. كفن میّت بر خویشاوندان او واجب نیست، هرچند از كسانی باشد كه مخارج او در حال زندگی بر آنان واجب باشد.
مسأله ۷۲۱. اگر میّت، مالی برای تهیه كفن نداشته باشد، جایز نیست برهنه دفن شود، بلكه بنابر احتیاط، بر مسلمانان واجب است او را كفن كنند و جایز است هزینه آن را از زكات مال حساب نمایند.
مسأله ۷۲۲. كفن كردن با پارچه غصبی و مانند آن، هرچند پارچه یا شیء دیگری هم پیدا نشود، جایز نیست و چنانچه كفن میّت، غصبی باشد و صاحب آن، راضی نباشد باید آن را از تنش بیرون آورند هرچند او را دفن كرده باشند مگر در بعضی موارد كه تفصیل آن درکتابهای دیگر آمده است.
مسأله ۷۲۳. كفن كردن میّت با پارچه نجس - هرچند دارای نجاستی باشد كه در نماز مورد عفو است - جایز نیست همچنین كفن كردن میّت با پارچه ابریشمی خالص جایز نیست هرچند میّت زن یا بچّه نابالغ باشد و كفن كردن میّت با پارچهای كه با طلا بافته شده است، بنابر احتیاط واجب، جایز نمىباشد ولی در حال ناچاری اشكال ندارد.
مسأله ۷۲۴. كفن كردن با پوست مردارِ نجس در حال اختیار، جایز نیست؛ بلكه كفن كردن با پوست مردارِ پاک و همچنین با پارچهای كه از پشم یا موی حیوان حرام گوشت تهیه شده، بنابر احتیاط واجب، در حال اختیار، جایز نیست ولی اگر كفن از مو و پشم حیوان حلال گوشت باشد، اشكال ندارد، هرچند احتیاط مستحب آن است كه با این دو هم میت را كفن ننمایند.
مسأله ۷۲۵. اگر كفن میّت به نجاست خود او یا به نجاست دیگری نجس شود - هرچند نجاستی كه در نماز مورد عفو است - باید مقدار نجس را بشویند یا چنانچه كفن ضایع نمیشود بِبُرند هرچند بعد از گذاشتن در قبر باشد و اگر شستن یا بریدن آن ممكن نیست، در صورتی كه عوض كردن آن ممكن باشد، باید عوض نمایند.
مسأله ۷۲۶. كسی كه برای حج یا عمره احرام بسته، اگر بمیرد باید مثل دیگران كفن شود و پوشاندن سر و صورتش اشكال ندارد.
مسأله ۷۲۷. کفن میت قطعههای مستحبی دارد که توضیح آن و نیز مستحبات و مکروهات کفن کردن، همینطور ویژگیهای جریده (چوب درخت) که از مستحبات مورد تأکید و همراه میت قرار داده مىشود، در کتابهای مفصلتر آمده است.
احکام حنوط
مسأله ۷۲۸. بعد از غسل دادن میت، واجب است میّت را حنوط كنند، یعنی به پیشانی و كف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهای او كافور بزنند، به طوری كه مقداری از كافور در آنها باقی بماند هرچند این کار به غیر مالیدن باشد.
مسأله ۷۲۹. كافوری که برای حنوط میت استفاده میشود باید غصبی نباشد، ساییده شده و نرم باشد و نیز تازه و دارای بو باشد و اگر به واسطه كهنه بودن، عطر آن از بین رفته باشد كافی نیست. همینطور کافور باید پاک باشد؛ حتی بنابر احتیاط واجب اگر باعث نجس شدن بدن میت هم نشود.
مسأله ۷۳۰. در حنوط کردن میت شرط است که بعد از غسل یا تیمّم میت و قبل از خواندن نماز میت انجام شود و مخیّر هستند که میت را قبل از كفن كردن یا در بین كفن كردن یا بعد از آن قبل از خواندن نماز میت حنوط نمایند.
مسأله ۷۳۱. در حنوط کردن قصد قربت شرط نیست همچنین اگر حنوط را بچه نابالغ هرچند غیر ممیز انجام دهد کافی است.
مسأله ۷۳۲. مستحب است به سرِ بینی میّت هم كافور بزنند همچنین مستحب است مفصلها، روی سینه، گودی زیر گلو، کف پاها و پشت دو دست را نیز کافور بزنند.
مسأله ۷۳۳. احتیاط مستحب آن است كه اول كافور را به پیشانی میّت بمالند، ولی در جاهای دیگر ترتیب معتبر نیست؛ همچنین احتیاط مستحب آن است که کافور را با دست بلکه با گودی کف دست به محلهای ذکر شده بمالند و بهتر آن است که مقدار کافور برای حنوط میت هفت مثقال بازاری باشد.
مسأله ۷۳۴. داخل نمودن کافور در چشم یا بینی یا گوش میت مکروه است.
مسأله ۷۳۵. كسی كه برای حج یا عمره احرام بسته است، اگر بمیرد حنوط كردن او جایز نیست مگر در دو صورتی كه در مسأله (700) گذشت.
مسأله ۷۳۶. کسی که در اعتکاف است و زنی كه شوهر او مرده و هنوز عدّه وفاتش تمام نشده، هرچند حرام است خود را خوشبو كنند، ولی چنانچه بمیرند، حنوط آنها واجب است.
مسأله ۷۳۷. احتیاط مستحب آن است كه میّت را با مشک و عنبر و عود و عطرهای دیگر خوشبو نكنند و نیز اینها را با كافور مخلوط ننمایند.
مسأله ۷۳۸. مستحب است قدری تربت قبر حضرت سیّد الشهداء (علیهالسلام)را با كافور مخلوط كنند، ولی باید از آن كافور به جاهایی كه بیاحترامی میشود نرسانند و نیز باید تربت به قدری زیاد نباشد كه وقتی با كافور مخلوط شد، آن را كافور نگویند.
مسأله ۷۳۹. اگر كافور پیدا نشود یا فقط به اندازه غسل میت باشد، حنوط لازم نیست و چنانچه کافور از غسل میت زیاد بیاید ولی برای حنوط تمامی هفت عضو كافى نباشد، اصل حنوط واجب است ولی احتیاط مستحب آن است که حنوط پیشانی بر حنوط سایر جاها مقدّم گردد.
نماز میت
مواردی که نماز میت واجب است
مسأله ۷۴۰. نماز خواندن بر میّت مسلمان، یا بچّهای كه محكوم به اسلام است و شش سال قمری او تمام شده باشد، واجب است.
مسأله ۷۴۱. بنابر احتیاط واجب، نماز خواندن بر بچّهای كه شش سال قمری او تمام نشده ولی نماز را میفهمیده، لازم است و اگر نمیفهمیده، خواندن نماز بر او رجاءً مانعی ندارد و امّا نماز خواندن بر بچّهای كه مرده به دنیا آمده، مستحب نیست.
شرایط صحیح بودن نماز میت
مسأله ۷۴۲. در صحیح بودن نماز میت چند شرط لازم است:
شرط اول: نماز میّت باید بعد از غسل و حنوط و كفن كردن میت خوانده شود و اگر قبل از اینها، یا در بین اینها بخوانند، هرچند از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد، كافی نیست.
شرط دوم: واجب است میّت را به پشت بخوابانند، به طوری كه سر او به طرف راست نمازگزار و پای او به طرف چپ نمازگزار باشد.
شرط سوم: میت مقابل نمازگزار از پیش رو باشد، پس اگر میت پشت سر نمازگزار باشد نماز میت صحیح نیست همچنین اگر میت در یکی از دو طرف نمازگزار باشد نماز میت صحیح نیست مگر در مورد مأمومین در وقتی که نماز میت به جماعت برگزار گردد و صفها طولانی شود که در این صورت نماز كسانی كه مقابل میّت نیستند، اشكال ندارد. همچنین اگر چند جنازه بوده و کنار هم چیده شده باشند به گونهای که در کتابهای مفصلتر ذکر شده است و فرد بخواهد برای تمام آنها یک نماز میت بخواند، اینکه بعضی از جنازهها مقابل او قرار ندارند اشکال ندارد.
شرط چهارم: نمازگزار باید به اندازهایی از میّت دور نباشد که صدق ایستادن در نزد میت نکند، ولی در جماعت چنانچه صفها به یكدیگر متّصل باشند، دوررمأموم اشكال ندارد همچنین اگر چند جنازه بوده و کنار هم چیده شده باشند و فرد بخواهد برای تمام آنها یک نماز میت بخواند، دور بودن او از بعضی از جنازهها اشکال ندارد.
شرط پنجم: بین میّت و نمازگزار باید پرده یا دیوار یا مانع دیگری نباشد ولی اگر میّت در تابوت و مانند آن باشد، اشكال ندارد.
شرط ششم: باید جای نمازگزار از جای میّت به مقدار زیاد پست تر یا بلندتر نباشد ولی پستی و بلندی مختصر اشكال ندارد.
شرط هفتم: در وقت خواندن نماز باید عورت میّت پوشیده باشد و اگر كفن كردن او ممكن نیست باید عورتش را هرچند با پارچه یا لباس یا تخته یا آجر و مانند اینها، بپوشانند.
شرط هشتم: كسی كه بر میّت نماز میخواند باید عاقل باشد (دیوانه نباشد) و بنابر مشهور شیعه دوازده امامی باشد. ولی اگر غیر دوازده امامی بر بدن میتی که غیر دوازده امامی است نماز خوانده باشد، لازم نیست شیعه دوازده امامی آن را دوباره بخواند مگر آنکه ولیِّ میت باشد.
شرط نهم: كسی كه بر میّت نماز میخواند، باید رو به قبله باشد.
شرط دهم: كسی كه بر میّت نماز میخواند باید نماز میت را ایستاده بخواند ولی اگر كسی نباشد كه بتواند نماز میّت را ایستاده بخواند، میشود نشسته بر او نماز خواند.
شرط یازدهم: نمازگزار باید با قصد قربت و اخلاص نماز را بخواند.
شرط دوازدهم: در موقع نیّت، هرچند به طور اجمالی میّت را معیّن كند مثلاً نیّت كند: نماز میخوانم بر این میّت «قربةً إلی الله» یا در صورتی که نماز میت به جماعت برگزار میشود، مأموم قصد نماید نماز میخوانم بر میتی که امام جماعت آن را قصد نموده است.
شرط سیزدهم: استقرار رعایت شود به این معنا كه نمازگزار اضطراب زیادی كه با صدق ایستادن در نمازمیت ناسازگار است، نداشته باشد؛ بلکه بنابر احتیاط واجب، استقرار و آرامش بدن كه در قیام نمازهای یومیه معتبر میباشد، لازم است در نماز میت رعایت شود.
شرطچهاردهم:موالات و پشت سر هم خواندن، بین تكبیرات و دعاهای نماز میت رعایت گردد به گونهای كه آن قدر بین تکبیرات و دعاهای نماز میت فاصله نیاندازد که صورت نماز از بین برود.
شرط پانزدهم: در نماز میت از هر کاری که صورت نماز را به هم میزند باید دوری شود بلکه بنابر احتیاط واجب از صحبت کردن، قهقهه زدن، پشت به قبله کردن به طور کلی لازم است پرهیز گردد.
شرط شانزدهم: نماز میت با اذن ولی شرعی میت خوانده شود و بدون اذن او نماز میت صحیح نیست و تفصیل آن قبلاً ذکر شد.
شرط هفدهم: نماز میت به کیفیتی که گفته خواهد شد خوانده شود.
مسأله ۷۴۳. كسی كه میخواهد نماز میّت بخواند، لازم نیست با وضو یا غسل یا تیمّم باشد یا بدن و لباسش پاک باشد بلکه اگر لباس نمازگزار یا مکان نمازگزار غصبی باشد یا مکانی که میت در آن قرار دارد غصبی باشد، نماز میت صحیح است هرچند غاصب به علّت غصب، گناهکار است و احتیاط مستحب آن است كه فرد تمام مواردی كه در نمازهای دیگر معتبر است را در نماز میت رعایت كند.
مسأله ۷۴۴. در نماز میت شرط نیست که نمازگزار بالغ باشد بنابراین نماز میتِ بچه نابالغِ ممیز که نماز را به طور صحیح میخواند، کافی است.
مسأله ۷۴۵. اگر میّت وصیّت كرده باشد كه شخص معیّنی بر او نماز بخواند لازم نیست آن شخص از ولی میّت اجازه بگیرد هرچند این كار بهتر است. امّا چنانچه میّت وصیّت كرده باشد كه ولی شرعی او، شخص معیّنی را برای نماز میت دعوت نماید، اجازه ولی ساقط نمیشود و لازم است آن شخص از ولی میّت اجازه بگیرد.
مسأله ۷۴۶. اگر بعد از نماز تا قبل از دفن متوجّه شوند نماز میت باطل بوده است، باید آن را دوباره بخوانند.
مسأله ۷۴۷. اگر میّت را عمداً یا از روی فراموشی یا به جهت عذری بدون نماز دفن كنند، یا بعد از دفن معلوم شود نمازی كه بر او خوانده شده، باطل بوده است، جایز نیست برای نماز خواندن بر او قبرش را نبش كنند ولی احتیاط واجب است كه تا وقتی جسد او از هم نپاشیده رجاءً با شرطهایی كه برای نماز میّت گفته شد، بر قبرش نماز بخوانند.
کیفیت خواندن نماز میت
مسأله ۷۴۸. نماز میّت پنج تكبیر دارد و اگر نمازگزار بعد از نیّت، پنج تكبیر به این ترتیب بگوید كافی است:
1. بعد از تکبیر اول بگوید: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلَّا اللهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللهِِ».
2. بعد از تكبیر دوم بگوید: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ».
3. بعد از تكبیر سوم بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنیٖنَ وَالمُؤْمِناتِ».
4. و بعد از تكبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المَیِّتِ» و اگر زن است بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیِّتَةِ».
5. و بعد تكبیر پنجم را بگوید و پس از آن ذکر یا دعاء واجب نیست.
و بهتر است نمازگزار در نماز میت بعد از تكبیر اول بگوید:
«اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلّا اللهُُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُوْلُهُ، اَرْسَلَهُ بِالحَقِّ بَشیٖراً وَنَذیٖراً بَیْنَ یَدَیِ السّاعَةِ».
و بعد از تكبیر دوم بگوید: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَبارِكْ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ كَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلیٰ إبْراهیٖمَ وَآلِ إبْراهیٖمَ إنَّكَ حَمیٖدٌ مَجیٖدٌ، وَصَلِّ عَلیٰ جَمیٖعِ الأنْبیٖاءِ وَالمُرْسَلیٖنَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصِّدّیٖقیٖنَ وَجَمیٖعِ عِبٰادِ اللهِِ الصّٰالِحیٖنَ».
و بعد از تكبیر سوم بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنیٖنَ وَالمُؤْمِناتِ وَالمُسْلِمیٖنَ وَالمُسْلِماتِ، الْاَحْیاءِ مِنْهُمْ وَالْاَمْواتِ، تٰابِعْ بَیْنَنٰا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ، إنَّكَ مُجیٖبُ الدَّعَوٰاتِ، إنَّكَ عَلیٰ كُلِّ شَیءٍ قَدیٖرٌ».
و بعد از تكبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: «اللّهُمَّ إِنَّ هذا الْمُسَجّیٰقُدّٰامَنا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ وَابْنُ اَمَتِكَ نَزَلَ بِكَ وَاَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ، اللّهُمَّ إِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلّا خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا، اللّهُمَّ إِنْ كانَ مُحْسِناً فَزِدْ فیٖ اِحْسانِهِ وَاِنْ كانَ مُسیٖئاً فَتَجاوَزْ عَنْ سَیئاتِهِ وَاغْفِرْ لَهُ، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَكَ فیٖ اَعْلیٰ عِلِّیّیٖنَ وَاخْلُفْ عَلیٰاَهْلِهِ فِی الغابِریٖنَ، وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمیٖنَ».
بعد تكبیر پنجم را بگوید و نماز تمام میشود.
ولی اگر میّت زن است بعد از تكبیر چهارم بگوید: «اللّهُمَّ إِنَّ هذِهِ الْمُسَجّٰاةَ قُدّٰامَنا اَمَتُكَ وَابَنَةُ عَبْدِكَ وَابْنَةُ اَمَتِكَ نَزَلَتْ بِكَ وَاَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ، اللّهُمَّ إِنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلّا خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا، اللّهُمَّ إنْ كانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فیٖ إحْسانِها وَاِنْ كانَتْ مُسیٖئَةً فَتَجاوَزْ عَنْ سَیئاتِها وَاغْفِرْ لَها، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَكَ فیٖ اَعْلیٰ عِلِّیّیٖنَ و اخْلُفْ عَلیٰاَهْلِها فِی الْغٰابِرینَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمیٖنَ».
شایان ذکر است دعایی که بعد از تکبیر چهارم ذکر شد اختصاص به افراد بالغ دارد و در نماز بر افراد نابالغ مثل اطفال مؤمنین بعد از تکبیر چهارم گفته میشود: «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِأَبوَیهِ وَلَنا سَلَفاً وَفَرَطاً وَأَجْراً».
مسأله ۷۴۹. مستحب است نماز میت به جماعت خوانده شود و بنابر احتیاط واجب امام جماعت نماز میت باید دارای تمام شرایط امامت مثل بلوغ، عقل، حلال زاده بودن، شیعه دوازده امامی بودن و غیر این موارد باشد ولی لازم نیست عادل باشد هرچند مطابق با احتیاط مستحب است و در مورد شرایط صحّت جماعت نیز آنچه در محقّق شدن اقتدا و تشکیل جماعت عرفاً نقش دارد رعایت آن لازم است مثل اینکه فاصله مأموم از امام جماعت زیاد نباشد همچنین فاصله بین مأموم با مأموم دیگر که واسطه اتّصال او به امام جماعت است زیاد نباشد.
مسأله ۷۵۰. كسی كه نماز میّت را به جماعت میخواند، هرچند مأموم باشد باید تكبیرها و دعاهای آن را هم حداقل به مقدار واجب آن بخواند و دعاهای ذکر شده حكم حمد و سوره نمازهای یومیه را كه به جماعت برگزار میشود و در آن تنها امام جماعت حمد و سوره را میخواند، ندارد.
مستحبّات نماز میّت
مسأله ۷۵۱. چند چیز در نماز میّت مستحب است:
اول:آنكه نمازگزار در نماز میّت با وضو یا غسل یا تیمّم باشد و احتیاط لازم آن است در صورتی تیمّم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد، یا احتمال بدهد كه اگر وضو بگیرد یا غسل كند به نماز میّت نرسد البتّه در صورتی که وضو و غسل ممكن است و وقت برای رسیدن به نماز میت هم باقی است، فرد میتواند رجاءً تیمّم نماید.
دوم:اگر میّت مرد است، امام جماعت یا كسی كه فرادا بر او نماز میخواند مقابل وسط قامت او بایستد و اگر میّت زن است مقابل سینهاش بایستد.
سوم:پا برهنه نماز بخواند.
چهارم:در هر تكبیر دستها را تا مقابل گوشها یا صورت بلند كند به گونهای که در تکبیرة الاحرام نمازهای یومیه در مسأله (1141) خواهد آمد.
پنجم:فاصله او با میّت به قدری كم باشد كه اگر باد لباسش را حركت دهد به جنازه برسد.
ششم:نماز میّت را به جماعت بخواند.
هفتم:امام جماعت تكبیرها و دعاها را بلند بخواند و كسانی كه با او نماز میخوانند آهسته بخوانند.
هشتم:در جماعت هرچند مأموم یک نفر باشد، عقب امام بایستد.
نهم:نمازگزار، برای میّت و مؤمنین و مؤمنات زیاد دعا كند.
دهم:پیش از نماز در جماعت سه مرتبه بگوید: (الصَّلاةَ).
یازدهم:نماز را در جایی بخوانند كه مردم برای نماز میّت بیشتر به آنجا میروند.
دوازدهم:زن حائض اگر نماز میّت را به جماعت میخواند، تنها بایستد و در صف نمازگزاران نایستد.
مکروهات نماز میت
مسأله ۷۵۲. خواندن نماز میّت در مساجد مكروه است ولی در مسجد الحرام مكروه نیست.
مسأله ۷۵۳. به نظر بعضی از فقهاء رضوان الله تعالی علیهم مكروه است بر میّت چند مرتبه نماز بخوانند ولی این مطلب ثابت نیست بنابراین جایز است بر میت چند مرتبه نماز بخوانند و اگر میّت اهل علم و تقوا باشد، بدون اشكال مكروه نیست.
تشییع جنازه
مسأله ۷۵۴. شرکت مردان در تشییع جنازه متوفّی مستحب است و در فضیلت آن روایات زیادی نقل شده است و فقهاء رضوان الله تعالی علیهم نیز اموری را به عنوان مستحبات و مکروهات تشییع جنازه ذکر نمودهاند که رعایت آنها رجاءً مطلوب میباشد و در کتابهای مفصل ذکر شده است.
دفن میّت
واجبات دفن میت
مسأله ۷۵۵. دفن میت مسلمان یا در حکم مسلمان واجباتی دارد که به ذکر آنها پرداخته میشود:
1. واجب است میّت را در صورت امکان در حفره و گودالی، داخل زمین دفن کنند به گونهای که بدن او زیر خاک پنهان گردد و در حال اختیار نمیتوان میت را در بنا یا ساختمان یا تابوت یا صندوق دفن نمود.
2. واجب است میّت را طوری در زمین دفن كنند كه بوی او بیرون نیاید و موجب اذیت مردم نگردد ولی اگر میت در مکانی مثل بیابان دفن شده است و در آنجا کسی که بوی میت او را اذیت نماید وجود ندارد، دفن کردن میت در زمین کافی است هرچند احتیاط مستحب است که باز هم به گونهای دفن شود که از انتشار بوی او به بیرون جلوگیری گردد.
3. واجب است میّت را طوری در زمین دفن كنند كه درندگان نتوانند بدنش را بیرون آورند و اگر ترس آن باشد كه جانور بدن او را بیرون آورد، باید قبر را با آجر و مانند آن محكم كنند. ولی اگر میت در مکانی دفن شده است که در آنجا درندهای وجود ندارد لازم نیست قبر را محکم بسازند هرچند احتیاط مستحب است که باز هم قبر محکم ساخته شود.
4. واجب است میّت را در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند كه جلوی بدن او رو به قبله باشد. همچنین است حکم اگر بدن میت بدون سر باشد بلکه در مورد سر تنها یا سینه تنها یا هر عضو دیگر از اعضای بدن میت، احتیاط واجب آن است که در صورت امکان به همان کیفیت دفن شود.
مسأله ۷۵۶. گذاشتن میت در سرد خانه و مانند آن برای مدّت طولانی بدون آنکه ضرورتی اقتضای آن را داشته باشد اشکال دارد و بنابر احتیاط واجب این کار ترک شود.
مسأله ۷۵۷. اگر دفن میّت در زمین ممكن نباشد، میتوانند به جای دفن، او را در بنا یا تابوت و مانند آن بگذارند البتّه لازم است که سایر شرایط مذکور در مسأله (755) را رعایت نمایند.
مسأله ۷۵۸. اگر كسی در كشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نمیشود و بودن او در كشتی مانعی ندارد، باید صبر كنند تا به خشكی برسند و او را در زمین دفن كنند و گرنه باید در كشتی غسلش بدهند و حنوط و كفن كنند و پس از خواندن نماز میّت او را در خمره بگذارند و درش را محکم ببندند و به دریا بیندازند، یا اینكه چیز سنگینی به پایش بسته و به دریا بیندازند و احتیاط مستحب آن است که در صورت امکان طریقه اول را انتخاب نمایند و اگر ممكن است باید او را در جایی بیندازند كه فوراً طعمه حیوانات نشود.
مسأله ۷۵۹. اگر بترسند كه دشمن قبر میّت را بشكافد و بدن او رابیرون آورد و گوش یا بینی یا اعضای دیگر او را بِبُرد، یا بدن او را بسوزاند، چنانچه ممكن باشد باید به طوری كه در مسأله پیشین گفته شد او را به دریا بیندازند.
مسأله ۷۶۰. مخارج انداختن در دریا و مخارج محكم كردن قبر میّت را در صورتی كه لازم باشد، میتوانند از اصل مال میّت بردارند.
مسأله ۷۶۱. اگر زنِ كافره بمیرد و بچّه در شكم او مرده باشد، چنانچه پدر بچّه مسلمان باشد، باید زن را در قبر به پهلوی چپ پشت به قبله بخوابانند كه روی بچّه به طرف قبله باشد و همچنین است بنابر احتیاط مستحب، اگر بچّهای كه در شكم اوست هنوز روح در بدنش داخل نشده باشد.
مسأله ۷۶۲. واجب است مکان دفن مباح باشد بنابراین دفن میّت در جای غصبی حرام است.
مسأله ۷۶۳. دفن میت در زمینی كه مثل مسجد یا حسینیه یا مدارس دینی که برای غیر دفن كردن وقف شده، در صورتی كه موجب ضرر به وقف یا مزاحم جهت وقف باشد، جایز نیست بلکه اگر موجب ضرر یا مزاحمت هم نباشد، بنابر احتیاط واجب جایز نمیباشد مگر اینکه از اول، قبل از وقف، جایی را برای دفن در نظر بگیرند و از وقف استثناء کنند.
مسأله ۷۶۴. دفن مسلمان در جایی كه بیاحترامی به او باشد، مانند جایی كه خاكروبه و زباله میریزند یا چاه فاضلاب، حرام است.
مسأله ۷۶۵. دفن مسلمان در قبرستان كفّار و دفن كافر در قبرستان مسلمانان، جایز نیست.
مسأله ۷۶۶. دفن میت در قبر مرده دیگر، در صورتی كه باعث تصرّف در حقّ دیگری یا نبش قبر میتی كه از بین نرفته، یا هتک میت باشد، جایز نیست و در غیر این صورتها، چنانچه آن قبر كهنه شده و میت اوّلی از بین رفته یا قبر نبش شده باشد، اشكالی ندارد.
مسأله ۷۶۷. اگر كسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممكن نباشد، باید درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند.
مسأله ۷۶۸. هر گاه مادر بمیرد و بچّه در شكمش زنده باشد، اگر امید زنده ماندن طفل هرچند در مدّت كوتاهی باشد، باید فوراً هر جایی را كه برای زنده ماندن و سلامتی بچّه بهتر است بشكافند و بچّه را بیرون آورند و دوباره آن محل را بدوزند و اگر شکافتن دو یا چند جهت برای زنده ماندن و سلامتی بچّه یکسان است، در این صورت، میتوانند هر یک از آن جهات را برای شکافتن انتخاب نمایند امّا اگر علم یا اطمینان حاصل شود که با شکافتن بدن مادر، طفل فوراً میمیرد و زنده از شکم مادر خارج نمیشود، در این صورت، شکافتن بدن مادر، جایز نیست.
مسأله ۷۶۹. اگر بچّه در شكم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد، باید به آسانترین راه او را بیرون آورند و چنانچه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند اشكال ندارد ولی باید به وسیله شوهرش اگر اهل فن است او را بیرون بیاورند و اگر ممكن نیست، زنی كه اهل فن باشد، او را بیرون آورد و مادر بچّه میتواند به كسی مراجعه كند كه بهتر بتواند این كار را انجام دهد و به حال او مناسبتر باشد هرچند آن فرد، نامحرم باشد.
مسأله ۷۷۰. هر گاه از بدن میّت چیزی جدا شده باشد مثل گوشت یا پوست یا مو یا ناخن یا دندان و قبل از دفن پیدا شود واجب است آن را در كفن میت بگذارند[۳] و با او دفن نمایند و همچنین است حکم اگر در هنگام غسل از بدن میت قطعه یا جزئی جدا شود و در همان هنگام یا تا قبل از دفن متوجّه آن گردند، واجب است آن را در كفن میت بگذارند و با او دفن نمایند ولی اگر قطعه یا جزء جدا شده از بدن میت بعد از دفن پیدا شود باید آن را در جایی جدا دفن نمایند یا اگر بخواهند آن را در قبر میت قرار دهند لازم است به گونهای باشد که موجب نبش قبر نباشد، شایان ذکر است وجوب دفن در مورد مو یا ناخن یا دندانی که بعد از دفن میت پیدا شده بنابر احتیاط لازم میباشد.
مسأله ۷۷۱. اگر ناخن یا دندان فردی که زنده است، از بدن وی جدا شود، دفن آن، مستحب میباشد.
مستحبات دفن
مسأله ۷۷۲. فقهاء بزرگوار رضوان الله تعالی علیهم اموری را به عنوان مستحبّات هنگام دفن میت و قبل و بعد آن ذکر نمودهاند که رعایت آنها رجاءً مطلوب میباشد:
1. قبر را به اندازه قد انسان متوسّط یا تا ارتفاع شانه وی گود كنند.
2. در زمینِ سست در وسط قبر، گودیی شبیه به نهر حفر كنند و میّت را در آن گذاشته، سپس با گذاشتن سنگهای لحد، سقف بر آن بزنند، بعد قبر را از خاک پر كنند و امّا در زمینِ سخت برای قبر لحدی در طرف قبله قبر قرار دهند و در عرض و طول به قدری باشد كه میّت در آن بگنجد و در عمق به اندازهای باشد كه بتوان در آن نشست سپس میّت را در آن گذاشته و سنگهای لحد را در دیواره قبر در طرف قبله قرار دهند و بعد قبر را از خاک پر كنند.
3. میّت را در نزدیكترین قبرستان دفن نمایند، مگر آنكه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد، مثل آنكه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند یا از مشاهد مشرّفه باشد.
4. اقارب و خویشاوندان را نزدیک یكدیگر دفن كنند.
5. جنازه را در چند ذِراعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه كم كم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر كنند و یکی از حکمتهای آن این است که میّت خود را برای ورود به قبر آماده کند.
6. چنانچه میّت، مرد است، در دفعه سوم میت را طوری زمین بگذارند كه سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر میت زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر كنند.
7. جنازه را به آرامی از تابوت بردارند و با رفق و مدارا آهسته وارد قبر كنند.
8. چنانچه میت زن است در موقع وارد كردن در قبر پارچهای روی قبر بگیرند.
9. اگر میّت زن است كسی كه با او محرم میباشد او را در قبر بگذارد و اگر محرمی نباشد، خویشاوندانش او را در قبر بگذارند.
10. كسی كه میّت را در قبر میگذارد، با طهارت و سر برهنه و پا برهنه باشد و از طرف پای میّت از قبر بیرون بیاید.
11. بعد از آنكه میّت را در لحد گذاشتند، گرههای كفن را باز كنند و بهتر است ابتدا بند کفن از طرف سر میت را باز کند.
12. تنها صورت (وجه) میّت را از کفن بیرون آورده و گونه میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند.
13. پشت میّت، خشت خام یا كلوخی بگذارند كه میّت به پشت برنگردد.
14. به اندازه یک خشت، تربت سید الشهداء(علیهالسلام) مقابل روی میت در قبر بگذارند به گونهای که وقتی میّت از هم متلاشی شد. از آلوده شدن، محفوظ بماند بلکه اگر مقداری از تربت سید الشهداء(علیهالسلام) را هم در قبر قرار دهند پسندیده است.
15. لحد را با خشت یا سنگ یا مانند آن بپوشانند تا آن كه خاک بر میت نریزد و بهتر این است كه چیدن سنگ یا خشت را از طرف سر میّت شروع کند و اگر خشت را با گِل محكم كند بهتر است.
16. غیر از خویشاوندان میّت، كسانی كه حاضرند، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: «إِنّٰا لِلهِ وَإِنّٰا اِلَیْهِ رٰاجِعُوْنَ».
17. قبر را، چهار گوشه بسازند و به اندازه چهار انگشت باز یا بسته از زمین بلند كنند
18. روی قبر را پهن و مسطّح بسازند.
19. اسم میّت را بالای قبر بنویسند یا بر لوح یا سنگی بنویسند و بالای سر میّت نصب كنند تا اشتباه نشود.
20. قبر را محكم بسازند تا زود خراب نشود.
21. مستحب است دعاهایی را که قبل از دفن و موقع دفن و دیدن قبر در کتابهای روایت نقل شده بخوانند. این دعاها در کتابهای مفصلترآمده است. از جمله آنها دعای تلقین میت هنگام دفن است که در این قسمت ذکر میشود:
قبل از آنكه لحد را بپوشانند فردی دست راست را به شانه راست میّت بزند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارد و دهان را نزدیک گوش او ببرد و به شدّت حركتش دهد و سه مرتبه بگوید[۴]:
«اِسْمَعْ اِفْهَمْ (اِسْمَعی اِفْهَمی) یا فُلانَ بْنَ فُلان (یا فلانة بِنتَ فلان» و به جای فلان ابن فلان یا فلانه بنت فلان، اسم میّت و پدرش را بگوید، مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگوید: «اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلیّٖ» (و اگر اسم او فاطمه و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگوید: «اِسْمَعی اِفْهَمی یا فاطمة بِنْتَ علی»)، پس از آن بگوید: «هَلْ اَنْتَ (اَنْتِ) عَلَی العَهْدِ الَّذیٖ فارَقْتَنا (فارَقْتِنا) عَلَیْهِ، مِنْ شَهٰادَةِ أَنْ لا اِلهَ إلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریٖكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ ُعَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّیٖنَ وَخٰاتَمُ المُرْسَلیٖنَ، وَاَنَّ عَلیّٖاً اَمیٖرُ الْمُؤْمِنیٖنَ وَسَیِّدُ الْوَصیّیٖنَ وَاِمامٌ افْتَرَضَ اللهُ ُطاعَتَهُ عَلَی العالَمیٖنَ وَاَنَّ الْحَسَنَ وَالحُسَیْنَ وَعَلِیَّ بْنَ الحُسَیْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ محَمَّدٍ وَمُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلیَّ بْنَ مُوْسیٰ وَمَحَمّدَ بْنَ عَلیٍّ وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلیٖ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدیّ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنیٖنَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ اَجْمَعیٖنَ وَأئِمَّتُكَ (أئِمَّتُكِ) أَئِمَّةُ هُدیٰ اَبْرارٌ، یا فُلانَ بْنَ فُلان» و به جای فلان ابن فلان (یا فلانة بِنتَ فلان) اسم میّت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: «إذٰا اَتٰاكَ (اَتاكِ) الْمَلَكانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللهِ ِ تَبارَكَ وَتَعالىٰوَسَأَلاكَ (سَأَلاكِ) عَنْ رَبِّكَ (رَبِّكِ) وَعَنْ نَبِیِّكَ (نَبیّكِ) وَعَنْ دیٖنِكَ (دینِكِ) وَعَنْ كِتابِكَ (کِتابِكِ) وَعَنْ قِبْلَتِكَ (قِبْلَتِكِ) وَعَنْ اَئِمَّتِكَ (اَئمَّتِكِ) فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ (فَلاتَخافی ولا تَحْزَنی) وَقُلْ (و قُولی) فیٖ جَوابِهِما: اللّهُ ُرَبّی وَمُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ نَبیِّی و الاِسْلامُ دیٖنیٖ وَالْقُرْآنُ كِتابیٖ وَالْكَعْبَةُ قِبْلَتیٖ وَاَمیٖرُ المُؤْمِنیٖنَ عَلِیُّ بْنُ اَبیٖ طٰالِبٍ إِمامیٖ وَالْحَسَنُ بْنُ عَلیٍّ الْمُجْتَبیٰ إِمامیٖ وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ الشَّهیٖدُ بِكَرْبَلا إِمامیٖ وَعَلیٌّ زَیْنُ الْعٰابِدیٖنَ اِمامیٖ وَمُحَمَّدٌ الْبٰاقِرُ إِمامیٖ وَجَعْفَرٌ الصّٰادِقُ إِمامیٖ وَمُوْسَی الْكاظِمُ إِمامیٖ وَعَلیٌّ الرِّضٰا إِمامیٖ وَمُحَمَّدٌ الْجَوادُ إِمامیٖ وَعَلِیٌّ الْهٰادیٖ إِمامیٖ وَالْحَسَنُ العَسْكَرِیُّ إِمامیٖ وَالْحُجَّةُ المُنْتَظَرُ إِمامیٖ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتیٖ وَسٰادَتیٖ وَقادَتیٖ وَشُفَعٰائیٖ، بِهِمْ اَتَوَلّیٰ وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ. ثُمَّ اعْلَمْ (اعْلَمی) یا فُلانَ بْنَ فُلان» (یا فلانة بِنتَ فلان) و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید و بعد بگوید:«اَنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالیٰنِعْمَ الرَّبُّ و اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ نِعْمَ الرَّسُوْلُ وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبیٖ طٰالِبٍ وَاَوْلادَهُ الْمَعْصُوْمیٖنَ الْأَئِمَّةَ الْإثْنَی عَشَرَ نِعْمَ الْأَئِمَّةُ، وَاَنَّ مٰا جٰاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ حَقٌّ وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَسُؤٰالَ مُنْكَرٍ وَنَكیٖرٍ فِی الْقَبْرِ حَقٌّ وَالْبَعْثَ حَقٌّ وَالنُّشُوْرَ حَقٌّ وَالصِّراطَ حَقٌّ وَالْمیٖزانَ حَقٌّ وَتَطٰایُرَ الْكُتُبِ حَقٌّ وَاَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَالنّارَ حَقٌّ وَاَنَّ السّٰاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیٖها وَاَنَّ اللهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ» سپس بگوید: «اَفَهِمْتَ یا فُلانُ» (اَفَهِمْتِ یا فلانه) و به جای فلان اسم میّت را بگوید، پس از آن بگوید: «ثَبَّتَكَ اللهُ ُ (ثَبَّتَكِ الله) بِالْقَوْلِ الثّٰابِتِ وَهَدٰاك (هَداكِ) اللهُ ُ إِلیٰصِرٰاطٍ مُسْتَقیٖمٍ، عَرَّفَ اللهُ ُ بَیْنَكَ (بَیْنَكِ) وَبَیْنَ اَوْلیٖائِكَ (اَوْلیائِكِ) فیٖ مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ» پس بگوید: «اللّهُمَّ جٰافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ (جَنْبَیْها) و اصْعَدْ بِرُوْحِهِ (بِروحِها) اِلَیْكَ و لَقِّهِ (لَقِّها) مِنْكَ بُرْهٰاناً، اللّهُمَّ عَفْوَكَ عَفْوَكَ».
و اگر زبان میّت عربی نباشد، بهتر آن است كه بعد از تلقین به عربی، دفعه دیگر به زبان خود میّت، او را تلقین كنند.
22. بعد از دفن میت روی قبر آب بپاشند و بهتر این است كه رو به قبله كرده و از طرف سر میّت شروع کند و آب را تا طرف پایین پای قبر میت بریزد سپس دور بدهد تا به سر میت برسد و بعد هر چه از آب باقی مانده بر وسط قبر بریزد و تکرار آب ریختن تا چهل روز هر روز یک مرتبه بر قبر پسندیده است.
23. بعد از پاشیدن آب، كسانی كه حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و بهتر این است كه رو به قبله و در جانب سر میّت باشند و انگشتها را باز كرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مباركه «إنّا أنزلناه» را بخوانند و برای میّت طلب آمرزش كنند و این دعا را بخوانند: «اللّهُمَّ جافِ الاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ (جَنْبَیْها) وَاَصْعِدْ اِلَیْكَ رُوْحَهُ (روحَها) وَلَقِّهِ (لَقِّها) مِنْكَ رِضْواناً، وَاَسْكِنْ قَبْرَهُ (قَبْرَها) مِنْ رَحْمَتِكَ ما تُغْنیٖهِ (تُغْنیها) بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ» یا بگوید: اللّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ (غُرْبَتَها) وَصِلْ وَحْدَتَهُ (وَحْدَتَها) وَآنِسْ وَحْشَتَهُ (وَحْشَتَها) وَآمِنْ رَوْعَتَهُ (رَوْعَتَها) وَأَفِضْ عَلَیْهِ (عَلَیْها) مِنْ رَحْمَتِكَ وَأسْكِنْ إِلَیْهِ (اِلَیْها) مِنْ بَرْدِ عَفْوِكَ وَسَعَةِ غُفْرٰانِكَ وَرَحْمَتِكَ ما یَسْتَغْنیٖ بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوٰاكَ وَاحْشُرْهُ (وَاحْشُرها) مَعَ مَنْ كانَ یَتَوَلّاهُ (یَتَوَلّاها).
شایان ذکر است این كیفیت اختصاص به وقت دفن ندارد، بلكه در هر وقت كه فرد قبر مُؤمنی را زیارت كند خواندن هفت مرتبه «انا أنزلناه» و طلب آمرزش و خواندن دعای مذكور پسندیده است.
24. چهل نفر یا پنجاه نفر برای میت به خیر شهادت دهند به این كه بگویند: «اللّٰهُمَّ إِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ (مِنْها) إِلّا خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ (بِها) مِنّا».
25. تلقین در سه موضع مستحب است: الف. در حال احتضار ب. بعد از گذشتن میت در قبر ج. بعد از پر كردن قبر و رفتن حاضرین و مورد اخیر بدین شرح است: پس از رفتن كسانی که در تشییع جنازه شرکت كردهاند، مستحب است ولی میّت یا كسی كه از طرف ولی اجازه دارد، برای بار دیگر دعای تلقین میت را كه در هنگام دفن خوانده میشود بر فراز قبر میّت بخواند و مستحب است كه در حال تلقین، رو به قبله باشد و طرف بالای قبر نزد سر میت بنشیند و سزاوار است كه تلقین خوان، دهان را نزدیک ببرد و قبر را با دو کف خود بگیرد و تلقین را با صدای بلند بخواند.
و در حدیث نقل شده است كه این تلقین که بعد از دفن خوانده میشود باعث میشود كه نكیر و منکر از میّت سؤال قبر نپرسند و بر میت آسان بگیرند.
26. شایسته است بر مؤمن كه قبری برای خود مهیّا كند چه در حال مرض و چه در حال صحّت و سلامت و سزاوار است كه خود داخل آن برود و در قبر قرآن بخواند همچنین بذل زمین برای دفن میت مؤمن مستحب میباشد.
27. برای میت در شب اول دفن صدقه داده شود.
28. برای میت نماز لیلة الدفن که آن را نماز وحشت یا نماز شب اول قبر نیز مینامند خوانده شود که کیفیت خواندن آن در فصل نمازهای مستحبّی مسأله (1842) خواهد آمد.
اموری در دفن میت مکروه شمرده شده که ترک آنها رجاءً مطلوب میباشد و در کتابهای مفصلتر ذکر شده است.
احکام و آداب مراسم تعزیه
مسأله ۷۷۳. گریستن در عزای میت مؤمن (شیعه دوازده امامی) مستحب است لکن احتیاط مستحب آن است كه در گریه بر میّت، صدا را زیاد بلند نكنند.[۵]
مسأله ۷۷۴. جایز است نوحه كردن بر میّت به شعر یا به نثر، تا وقتی که دربردارنده دروغ و حرام دیگری نباشد و بنابر احتیاط واجب شامل ویل و ثُبُور نباشد.[۶]
مسأله ۷۷۵. مستحب است قبل از دفن یا بعد از دفن، صاحبان عزا را سر سلامتی دهند و به آنان تسلیت گفته و ابراز همدردی نمایند و آنان را به صبر و شکیبایی دعوت کنند و این امر بعد از دفن بیشتر تأکید شده است ولی اگر مدّتی گذشته كه به واسطه سر سلامتی دادن مصیبت یادشان میآید، ترک آن بهتر است.
مسأله ۷۷۶. مستحب است انسان در مرگ خویشاوندان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر كند و هر وقت میّت را یاد میكند «إنّا لِلهِِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُوْنَ» بگوید و برای میّت قرآن بخواند.
مسأله ۷۷۷. بنابر احتیاط واجب، جایز نیست انسان در مرگ كسی صورت و بدن خود را بخراشد و موی خود را قطع كند ولی به سر و صورت زدن جایز است.
مسأله ۷۷۸. پاره كردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر، بنابر احتیاط واجب، جایز نیست و احتیاط مستحب آن است كه در مصیبت آنان هم یقه پاره نكند.
مسأله ۷۷۹. اگر زن در عزای میّت، صورت خود را بخراشد و خونین كند یا موی خود را بكَنَد، بنابر احتیاط مستحب، یک بنده آزاد كند یا ده فقیر را طعام دهد و یا بپوشاند و همچنین است اگر مرد در مرگ زن یا فرزند، یقه یا لباس خود را پاره كند.
مسأله ۷۸۰. مناسب است مراسم عزاداری و مجلس فاتحه ساده برگزار شود و لازم است از اسراف و کارهای خلاف شرع در آن پرهیز گردد.
مسأله ۷۸۱. مستحب است تا سه روز برای اهل خانه میّت، غذا بفرستند و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است.
مسأله ۷۸۲. مستحب است فرد از ثلث مالش برای اطعام در مراسم عزاداریاش وصیت نماید و چنانچه میت به اطعام از ثلث مالش در مراسم عزایش وصیت نموده باشد عمل به این وصیت لازم است.
زیارت اهل قبور
مسأله ۷۸۳. رفتن به زیارت قبور مؤمنین و مؤمنات مستحب است و برای زیارت اهل قبور آدابی ذکر شده است مثل اینکه فرد در حالی که رو به قبله است دست خود را بر قبر گذارد و هفت مرتبه سوره «إنا أنزلناه» بخواند و اینکه یازده مرتبه سوره توحید را بخواند و اینکه سوره یٰس و ملک را قرائت نماید و موارد دیگری که در کتابهای مفصلتر ذکر شده است.
نبش قبر
مسأله ۷۸۴. نبش قبر مسلمان، یعنی شكافتن قبر او هرچند طفل یا دیوانه باشد حرام است، ولی اگر بدنش از بین رفته و تمام گوشت و استخوانهایش خاک شده باشد، نبش قبر او اشكال ندارد مگر آنکه نبش قبر موجب هتک حرمت میت یا تصرّف در ملک دیگری بدون رضایت او یا عنوان حرام دیگری باشد که در این صورت جایز نیست.
مسأله ۷۸۵. خراب كردن قبر امام زادهها و شهداء و علماء و هر موردی كه خراب كردن قبر هتک شمرده شود هرچند سالها بر آن گذشته و بدنشان از میان رفته باشد، حرام است.
مسأله ۷۸۶. شكافتن قبر در چند مورد حرام نیست:
اوّل:آنكه میّت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالکِ زمین راضی نشود كه در آنجا بماند به شرط آنکه نبش قبر و بیرون آوردن میت مفسده مهمتری مانند قطعه قطعه شدن بدن او نداشته باشد و گرنه نبش قبر جایز نیست، بلكه جواز نبش در موردی که موجب هتک حرمت میت باشد و خودِ میت هم آن زمین را غصب نكرده باشد، محلّ اشکال است و در مثل چنین موردی بنابر احتیاط واجب بر غاصب لازم است مالک را راضی نماید که میت مذکور در زمین او باقی بماند هرچند به اینکه مال زیادتری را به مالک ببخشد و چنانچه نبش قبر هتک میت محسوب نشود و مفسده مهمتری هم نداشته باشد ولی موجب سختی زیادی که معمولاً قابل تحمّل نیست باشد، در این صورت نبش قبر واجب نیست مگر بر خود غاصب.
دوّم:آنكه كفن یا چیز دیگری كه با میّت دفن شده، غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود كه در قبر بماند و همچنین است اگر چیزی از مال خود میّت كه به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه او راضی نشوند كه آن چیز در قبر بماند، ولی اگر میّت وصیّت كرده باشد كه دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن كنند و وصیّت او صحیح باشد، برای بیرون آوردن اینها نمیتوانند قبر را بشكافند شایان ذکر است در مورد دوم از موارد جواز نبش استثنایی كه در مورد قبل از آن ذكر شد جاری میباشد.
سوّم:آنكه شكافتن قبر موجب هتک حرمت نباشد و میّت بدون غسل یا بیكفن یا بدون حنوط دفن شده باشد، یا بفهمند غسلش باطل بوده، یا به غیر از دستور شرع كفن شده، یا در قبر او را روبه قبله نگذاشتهاند.
چهارم:آنكه برای ثابت شدن حقّیكه مهمتر از نبش قبر باشد بخواهند بدن میّت را ببینند.
پنجم:آنكه میّت را در جایی كه بیاحترامی به اوست مثل قبرستان كفّار، یا جایی كه كثافت و خاكروبه میریزند دفن كرده باشند.
ششم: برای یک مطلب شرعی كه اهمیّت آن از شكافتن قبر بیشتر است، قبر را بشكافند، مثلاً بخواهند بچه زنده را از شكم زن حاملهای كه دفنش كردهاند بیرون آورند.
هفتم: آنكه بترسند درندهای بدن میّت را پاره كند، یا سیل او را ببرد، یا دشمن بیرون آورد.
هشتم:آنكه میّت وصیّت كرده باشد كه او را به مشاهد مشرّفه نقل نمایند، چنانچه نقل دادن او مفسدهاى[۷] نداشته باشد، ولی عمداً یا از روی جهل یا فراموشی در جایی دیگر دفن شده باشد میتوانند در صورتی كه موجب هتک حرمتش نشود و مفسده دیگری نداشته باشد، قبر او را نبش كرده و بدنش را به مشاهد مشرّفه نقل دهند. بلكه در این صورت نبش و انتقال واجب است. امّا اگر وصیت نموده که پس از دفن او در صورتی که امکان انتقال به مشاهد مشرّفه فراهم شد، قبر را نبش نمایند و او را به مشاهد مشرّفه منتقل کنند، در صحّت چنین وصیتی اشکال است.