بیوگرافی شهاب حسینی

دانشجوی انصرافی رشته روانشناسی دانشگاه تهران است و دیپلمه علوم انسانی می باشد، یک برادر و دو خواهر دارد و خودش فرزند اول خانواده است اصالتا اهل تنکابن مازندران می باشد

نام کامل وی سید شهاب‌الدین حسینی تنکابنی می باشد

پسر شری بودم

حین تولد 3 كیلو و 700 گرم وزن داشتم ساعت 3 و 30 دقیقه نیمه‌ شب بدنیا آمدم

مادرم می‌ گفت تو پسر شری بودی روزی كه به خاطر سر‌بازی سرم را با نمره 4 اصلاح كردم، دیدم سرم از 9 ناحیه شكسته است با توجه به اینكه زمان وقوع 5 – 4 مورد از این شكستگی‌ ها را به خاطر نمی‌ آورم، باید آن‌ ها را به دوران كودكی‌ ام نسبت داد

مدرسه و شغل مادر

اول دبستان را در مدرسه بامداد نو گذراندم سال بعد به خاطر كار مادرم به خرم‌ آباد نقل‌ مکان ‌كردیم؛ او امدادگر سیار بود سال‌ های دوم، سوم و چهارم دبستان را در خرم‌ آباد (سال‌ های 1360 تا 1362) خواندم

ادامه ندادن دانشگاه

دو سال در دانشگاه درس خواندم و بعد انصراف دادم. عمویم مقیم كانادا بود. قصد داشتم هرچه سریع‌ تر به او برسم و در كانادا ادامه تحصیل بدهم. همین تصمیم باعث شد تا درس را نیمه‌ كاره رها كنم

تلاش برای مهاجرت

برای سفر به کانادا یك سال تلاش كردم وقتی نشد، رفتم سربازی؛ به این امید كه بعد از پایان خدمت بروم افتادم ارتش در تیپ 65 نیروهای ویژه خدمت، كردم و راننده بودم بعد از 18 ماه خدمت دچار خون‌ ریزی معده شدم. مرا به بیمارستان 502 منتقل كردند

آنجا به من گفتند تو نباید به خدمت می‌ آمدی با توجه به اضافه‌ هایی كه خورده بودم ترجیح دادم معاف شوم این‌ گونه بود كه سر 18 ماه با خدمت خداحافظی كردم

عکس شهاب حسینی و همسرش پریچهر قنبری

کلاس بازیگری

بین سال‌های 71 تا 72 بود كه در كلاس‌ های استاد سمندریان شركت كردم

ضمن دستیابی به فنون بازیگری، این كلاس‌ ها محاسن دیگری هم برای ما داشت. به خاطر شركت در كلاس‌ های بازیگری استاد بود كه جرات کردم كارهای مختلف را اتود بزنم

ازدواج + فرزندان

شهاب حسینی در سال 1374 با پریچهر قنبری ازدواج کرد، فرزند اولشان به نام محمدامین در زمستان ۱۳۸۲ و فرزند دومشان به نام امیرعلی در تابستان ۱۳۹۰ به دنیا آمدند

بیوگرافی پریچهر قنبری

پریچهر قنبری متولد 4 دی 1359 در تهران، بازیگر تئاتر است

فارغ التحصیل رشته چهره پردازی از دانشگاه تهران است، علاقه مند به گریم است و در این حوزه فعالیت میکند ، او یک خواهر و یک برادر دارد و آخرین فرزند خانواده است

پریچهر قنبری وارد عرصه بازیگری نیز شده و در فیلم ساکن طبقه وسط بکارگردانی همسرش شهاب حسینی اولین تجربه خود را بدست آورد و در حال حاضر در تئاتر بازی می کند

ماجرای آشنایی

همسرم پریچهر را در دانشگاه دیدم. یك روز از سربازی مرخصی گرفتم تا سری به رفقای دانشجو بزنم. دیدم دختر خانم زیبا، ساده و محجوبی سرگرم مطالعه كتاب‌ هایش است

هرچه خواستم با او ارتباط برقرار كنم، نشد كه نشد با این حال در نگاهش چیزی دیدم كه تشویقم كرد به ادامه راهی كه منجر به ازدواج شد

شروع بازیگری

دوره‌ ای كه از تئاترهای دانشجويی شروع شد

مدتی بعد بازی در نمايشنامه‌ های راديويی و گويندگي به آن اضافه شد ما با اغلب بچه‌ های بازيگري كه كار طنز می كنند، مثل نادر سلیمانی ، نصرالله رادش ، يوسف صيادی، يوسف تيموری و رضا شفيعی جم، تيمی داشتيم كه به شهرهای مختلف می رفتيم و برنامه‌ های شاد اجرا می كرديم

مجری گری در تلویزیون

از طریق كامران ملک مطيعی و نادر سليمانی در سال 77 وارد تلویزیون شد و در تجربه اول خود مجری بود که اجرای وی در برنامه اکسیژن شروع حرفه ای اش بود

بازیگر در تلویزیون و سینما

حسینی در سال ۱۳۷۹ با سریال پس از باران پا به عرصه بازیگری گذاشت

وی در سال ۱۳۸۰ در سریال پلیس جوان و در سال ۱۳۸۲ در سریال تب سرد به ایفای نقش پرداخت وی در سال ۱۳۸۵ در سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا به ایفای نقش پرداخت و این سریال دوره اوج وی در تلویزیون بود

شهاب حسینی در سال ۱۳۸۰ با بازی در فیلم رخساره ساخته امیر قویدل وارد سینما شد

خوانندگی

شهاب حسینی به همراه چند تن از دوستانش و همچنین برادرش سید مهدی حسینی، گروه موسیقی هفترا تأسیس کردند. تاکنون چهار مجموعه آلبوم از این گروه منتشر شده‌است که شهاب حسینی در آلبوم یک و دو به دکلمه پرداخته و در آلبوم سه و چهار خوانندگی کرده‌است

پر افتخاترین بازیگر ایرانی

شهاب حسینی در سال ۲۰۱۶ به موفقیت بزرگی دست یافت و توانست با ایفای نقش در فیلم فروشنده اصغر فرهادی جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به دست آورد

تیم مورد علاقه

من نه استقلالی ام و نه پرسپولیسی، بلکه طرفدار پارس جنوبی ام !

کافه داری

کافه هنر را به کمک برادرم و همچنین همیاری همسرم اداره می کنم معمولا زمان هایی که سر کار نیستم در کافه حضور دارم و چون منزلم هم نزدیک اینجاست سعی می کنم زمان بیشتری را در کافه بگذرانم

کافه هنر برای من به این خاطر به وجود آمد که محلی باشد برای گفت و گو. خیلی دوست دارم تا مخاطبانم را در اینجا ببینم و در مورد کارهایم با هم صحبت کنیم