ستاره | سرویس روانشناسی - کودک من از چیزهای زیادی میترسد، آیا باید نگران باشم؟ کودکان زمانهای زیادی دچار ترس میشوند. همینطور که کودکان و نوجوانان، جهان اطراف خود را به مرور کشف میکنند، تجربیات جدید کسب میکنند و با چالشهای جدید مواجه میشوند، اضطراب و نگرانی بخشی اجتنابناپذیر میشود. اما انواع ترس در کودکان کاملا طبیعی است، ترس حسی است که بچهها را محتاط میکند. چیزهای جدید، بزرگ، بلند و یا متفاوت در ابتدا میتوانند ترسناک باشند. والدین با آگاهی از بهترین رفتار و واکنش به ترس در کودکان میتوانند به بچهها کمک کنند که احساس امنیت کنند و یاد بگیرند چگونه احساس راحتی داشته باشند.
ترسها و نگرانیهای معمول دوران کودکی
چشم انداز ترسهای کودک شما، در طول زمان، دستخوش تغییر میشود. در اینجا، برخی از انواع ترس در کودکان، که بسیار هم رایج هستند و احتمالا همه کودکان در مراحل مختلف زندگی تجربه میکنند آمده است.
انواع ترس در کودکان زیر سه سال
نوزادان معمولا اضطراب ناشی از برخورد با غریبهها را تجربه میکنند. نوزادان ۸ - ۹ ماهه، میتوانند صورت افرادی که میشناسند را تشخیص دهند. به همین دلیل چهرههای جدید میتواند برای آنها ترسناک باشد، حتی یک فامیل یا پرستار جدید! آنها ممکن است در چنین شرایطی به والدینشان بچسبند یا گریه کنند تا احساس امنیت بیابند.
کودک نوپا، احساس اضطراب جدایی دارد. در برخی مواقع، از ۱۰ ماهگی تا ۲ سالگی، کودکان شروع به ترسیدن از جدایی والدین میکنند. آنها نمیخواهند والدینشان آنها را در مهد کودک رها کنند یا هنگام خواب تنهایشان بگذارند. آنها ممکن است گریه کنند، به والدین خود بچسبند و سعی کنند نزدیک والدین بمانند.
سایر ترسهای مهم در این دوران عبارتند از:
صداهای بلند یا حرکات ناگهانی
اشیاء بزرگ و بلند
غریبهها
جداییها
تغییرات در خانه
کاهش ترس در کودکان زیر سه سال
در حالت ایده آل، دنیای یک کودک شیرخوار، در چارچوب امنیت والدین و حس آرامش شکل میگیرد. چانسکی میگوید: «هرچیزی که این را مختل کند، مانند صدای بلند یا یک غریبه، ایجاد ترس میکند.» یک کار ساده که میتوانید برای کاهش ترس نوزادتان بکنید این است که یک روال قابل پیش بینی ایجاد کنید. همچنین تعداد پرستارها و مراقبانی که کودک با آنها در زندگی خود روبرو میشود را به حداقل برسانید. پیوند شدید با کودکتان از طریق لمس کردن، ارتباط چشمی یا آواز خواندن و حرف زدن با او، پایههای اعتماد را ایجاد میکند و باعث میشود که کودک شما در برابر نگرانیهای آینده مقاوم شود.
انواع ترس در کودکان پیش دبستانی
کودکان پیش دبستانی، از چیزهایی خیالی میترسند. کودکان در سن ۴ تا ۶ سالگی، میتوانند تصور و وانمود کنند. اما آنها همیشه در تمییز دادن واقعیت و خیال موفق نیستند. برای آنها، هیولای ترسناک درون گنجه، واقعی به نظر میرسد. آنها از چیزی که ممکن است زیر تختشان باشد، میترسند، بسیاری ترس از تاریکی دارند، برخی از رویاهای ترسناک میترسند و بعضی دیگر از آنها از صداهای بلند و ناگهانی، مانند رعد و برق، آتش بازی و ....
سایر ترسهای معمول و مهم در دوران پیش دبستانی:
ماسکها
هیولاها و ارواح
حیواناتی مانند سگ
تاریکی
صداهای شبانه
انواع ترس در کودکان دبستانی
بچههای بزرگتر، از خطرات زندگی واقعی میترسند. زمانی که یک کودک ۷ سال یا بیشتر دارد، دیگر (اغلب) هیولای زیر تخت برای او ترسناک نیست، چرا که او میداند هیولا واقعی نیست. در این سن، بعضی از بچهها از چیزهای میترسند که میتواند در زندگی واقعی رخ بدهد. آنها ممکن است از «بد» بودن در خانه یا مدرسه بترسند، یا از بلایای طبیعی که درباره شان میشنوند و یا از صدمه دیدن. از انواع ترس در کودکان دبستانی این نگرانی است که خطری خودشان یا عزیزانشان را تهدید کند. بچههای دبستانی، همچنین ممکن است در مورد تحصیلات مدرسه، نمرات و یا در ارتباط با دوستان خود احساس اضطراب کنند.
سایر ترسهای مهم و معمول این دوران:
مار و عنکبوت
طوفان و بلایای طبیعی
تنهایی در خانه
ترس از معلمی که عصبانی است
اخبار و فیلمهای ترسناک
آسیب، بیماری، دکتر، آمپول، یا مرگ
ترس از شکست و رد شدن
کاهش انواع ترس در کودکان پیش دبستانی و دبستانی
بیشتر ترسهای فرزند شما به مرور که او در دنیای خودش احساس امنیت میکند، از بین میرود و او به زودی خواهد توانست میان دنیای خیالی و واقعی تمایز قائل شود. در عین حال، میتوانید استراتژیهای زیر را امتحان کنید تا کودکتان یادبگیرد ترس خود را مدیریت کند، اما انتظار نداشته باشید که سریع این اتفاق بیافتد. این روند میتواند ماهها یا حتی سالها طول بکشد تا کودکتان بر ترسهایش فائق آید.
۱. ترسهای او را به رسمیت بشناسید
انواع ترس در کودکانتان ممکن است به نظر شما احمقانه یا غیر عقلانی باشند، اما برای او بسیار واقعی و جدی است. در این مولقع به او لبخند نزنید. زمانی که میخواهد ببیند آیا هیولای زیر تخت هست یا نه و یا زمانی که از خانه بیرون نمیرود؛ چون از حیوان خانگی همسایه میترسد، به او نخندید. با اطمینان و آرامش بخشیدن به او، نشان دهید که ترسیدن اشکالی ندارد و اینکه راههای خوبی برای روبرویی با ترس وجود دارد.
ویلیام کلمن، یک متخصص رفتاری اطفال در دانشگاه کارولینای شمالی در چیل هیل، میگوید: «سعی کنید با حرف زدن درباره موضوع ترس کودک، از اهمیت آن بکاهید و آن را از بین ببرید. یا آنچه که او را میترساند را نامگذاری کنید. اگر شما ترسها را نادیده بگیرید، از بین نمیروند.»
اینکه تلاش کنید فرزندتان را متقاعد کنید که هیچ دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد، تنها شما را پس میکشد. احتمالا با گفتن اینکه: «اشکال نداره، سگ به تو صدمه نمیزنه. جایی برای ترسیدن نیست» او را بیشتر ناراحت میکنید. در عوض به او بگویید: «من میفهمم که سگ تو را میترساند. بیا با هم از کنار آن عبور کنیم. اگر نمیخواهی این کار را انجام دهی، من تو را بغل میکنم تا سگ از کنار ما عبور کند.»
متخصص اطفال، باربارا هوارد، عضو کمیته آمریکایی آکادمی روانشناسی و سلامت خانواده میگوید: «اگر فکر میکنید که ریشه ترس فرزند شما در احساس خشم یا اضطراب در مورد یک موقعیت جدید؛ مثل آمدن یک خواهر یا برادر جدید به جمع شما، یا شروع مدرسه است به او فرصتهایی بدهید که احساساتش را از طریق بازی بیان کند. یا احساس او را حدس بزنید و بیان کنید. بگویید: «میدونم که دوست داشتی این خواهر کوچولو رو نداشتی، اما طولی نمیکشه که میتونی با اون همبازی بشی»
۲. از یک شیء آرامبخش استفاده کنید
هم کودکان نوپا و هم کودکان پیش دبستانی، از بغل کردن یک پتوی کهنه مربوط به کودکی یا خرس کوچک میتوانند آرامش زیادی کسب کنند. این وسائل، میتوانند به کودک شما اطمینانی بلندمدت و ارزشمند هدیه دهند، به خصوص در زمانهای تغییر؛ مثل تنها رها کردن او در مهد کودک یا جدا خوابیدن او از شما در اتاق خودش.
اینها همچنین به کودکان کمک میکنند که موقعیتهای ترسناک احتمالی، مانند ملاقات با آدمهای جدید، شرکت در یک گروه بازی، یا مراجعه به دکتر را مدیریت کنند؛ بنابراین به کودک خود اجازه دهید که آن اسباب بازی یا پتوی خاصش را همراه داشته باشد، و کاری نکنید که چون میخواهد اینگونه باشد، حس کند بچه است. او احتمالا وقتی به چهار سالگی برسد، دست از این کار میکشد. پس از آن، احتمالا روشهای دیگری برای آرامش یافتن از ترسهایش پیدا خواهد کرد.
۳. توضیح دهید، رویارو کنید و کشف کنید
گاهی اوقات، یک کودک نوپا یا کودک پیش دبستانی، با شنیدن توضیح منطقی شما درباره موضوعی، بر ترسش فائق میآید. برای مثال، شما میتوانید اینگونه به ترس او از گیر افتادن در خروجی فاضلاب حمام پایان دهید: «آب و کف میتونن از اینجا پایین برن، اما عروسکها و بچهها نمیتونن.» یا توضیح دهید که یک آمبولانس به این خاطر سر و صدای زیادی ایجاد میکند که میخواهد ماشینهای دیگر راه درست را تشخیص دهند.
برای برخی کودکان، یک نمایش میتواند کارساز باشد. کودک شما ممکن است با دیدن اینکه جاروبرقی، گرد و خاک را درون خود میکشد، ولی نمیتواند عروسکها یا انگشتان پدرش را به درون خود ببلعد، از ترسش رها شود. قدم زدن در غروب خورشید میتواند کمک کند که شب بیشتر جادویی به نظر برسد تا ترسناک. اگر کودک شما از ترس به آرایشگاه رفتن، لرزه به اندامش میافتد، اجازه دهید آرایشگری یک یا دو رشته از موهای شما را کوتاه کند تا فرزندتان ببیند که خطری او را تهدید نمیکند.
اگر ترس کودک از تجربیات گذشته نشات میگیرد، مثلا واکسیناسیون، به او دروغ نگویید یا مسئله را با شوخی و خنده وشکلات پوشش ندهید. همچنین بر روی ویژگیهای بد هم مانور ندهید. برای غلبه ترس از آمپول، ابتدا به آرامی، تصدیق کنید که آمپول ممکن است در ابتدا کمی دردناک باشد، اما به او یادآوری کنید که خیلی زود از بین میرود و بعد از آن هر دو شما میتوانید بروید و کاری جالب انجام دهید. هاوارد میگوید: «بسیار مهم است که در روندهای دردناک، در کنار کودک خود بمانید تا به او نشان دهید از او حمایت میکنید و او را رها نکرده اید.»
شما همچنین میتوانید به فرزندتان کمک کنید که درباره چیزهای ترسناک از راه دور بیاموزد. هاوارد پیشنهاد میکند که با دقت، کودکان پیش دبستانی را با ترسهای احتمالیشان، از طریق کتاب یا فیلم، روبرو کنید و همزمان در کنارشان نیز باشید. چنین مواجهه محدودی، یک زمینه برای مقابله با ترسها ایجاد میکند. (البته که نباید کودکتان را با فیلمها یا کتابهای ترسناک یا آنها که برای سن او مناسب نیستند روبرو کنید.)
به عنوان مثال، اگر کودک شما از دوچرخه سواری میترسد، چون از افتادن و زخمی شدن نگران است، ممکن است با خواندن داستانهایی از کسانی که در دوچرخه سواری استاد شدند، بدون اینکه آسیب ببینند، به او کمک کنید. به همین ترتیب، ممکن است ترس بیش از حد او از هیولای زیر تخت، با دیدن کارتونی از کودکانی که با هیولاها دوست هستند، از بین برود. یا اگر از حیوانات میترسد، یک سفر به باغ وحش شهرتان احتمالا کمک کننده است.
۴. حل مشکلات با یکدیگر
شما و فرزندتان میتوانید راههایی پیدا کنید که از طریق آنها احساس قدرت و حس کنترل او بر چیزهایی که نگرانش میکنند را افزایش دهید. برای مثال، برای از بین بردن ترسهای مربوط به زمان خواب، میتوانید یک چراغ خواب در اتاقش قرار دهید یک نگهبان برایش تعریف کنید (مثل عروسکهایی که دوست دارد)، یک اسپری هیولا کش (آب در یک بطری اسپری) به او بدهید، و یا انتخاب یک جمله جادویی برای ناپدید کردن افراد غریبه در نظر بگیرید. فقط انتظار نداشته باشید که ترسهایش بلافاصله از بین بروند!
۵. با بازیهای نمایشی تمرین کنید
اگر فرزندتان از دکتر میترسد، سعی کنید با نقش بازی کردن به او نشان دهید که در مطب دکتر چه اتفاقی میافتد، همچنین اینکه او نقش دکتر را بازی کند، به او کمک میکند که احساس قدرت کند. اگر او از روبرویی با غریبهها وحشت دارد، ممکن است تمرین کردن چنین برخوردهایی با استفاده از عروسک هایش به او کمک کند. اگر افرادی با لباسهای خاص او را میترسانند، با هم آن لباسها را بپوشید تا ترسش کاهش یابد.
کودکان پیش دبستانی نیز ممکن است با بازی کردن با دوستانشان، دچار اضطراب شوند. لباس پوشیدن شبیه به یک هیولای پر سرو صدا و یا لباسی شبیه به یک اسب، میتواند بیشتر سرگرم کننده باشد تا ترسناک، چرا که کودک احساس میکند کنترل اوضاع را به دست دارد وقتی دوستانش در کنارش هستند.
۶. ترسهای خود را به اشتراک نگذارید
اگر کودک شما ببیند که شما از پرواز میترسید، در هواپیما شروع به عرق ریختن میکنید و یا وقتی به دندانپزشکی میروید، گریه میکنید، احتمالا او نیز از این چیزها خواهد ترسید.
سعی کنید روی نگرانیها و ترسهای خودتان کار کنید یا حداقل آنها را کم کنید.
با این حال، اشکالی ندارد که اعتراف کنید وقتی بچه بودید از دندانپزشک میترسیدید، اما میخواستید دندانهای سالمی داشته باشید. این به کودک شما کمک میکند که متوجه شود تنها نیست و بداند که شما هم، یاد گرفته اید بر چیزی ترسناک یا نامطلوب فائق آیید.
درباره فوبیاها
گاهی اوقات ترسها میتوانند آنقدر شدید، مداوم و یا متمرکز باشند که به فوبیا تبدیل شوند. فوبیا ها، ترسهای قوی و غیر منطقی هستند که مداوم و خسته کننده اند. به طوری که به طرز قابل ملاحظهای فعالیتهای معمول روزانه کودک را تحت تاثیر قرار میدهد. برای مثال، ترس کودک ۶ سالهی شما از سگها ممکن است او را آنقدر وحشت زده کند که او مطلقا پایش را بیرون نگذارد، چون ممکن است سگی در آن جا ببیند. یک کودک ده ساله ممکن است در مورد گزارشهای خبری دربار یک قتل سریالی آنقدر وحشت کند که اصرار کند شبها در اتاق والدینش بخوابد.
بعضی از کودکان در این گروه سنی، درباره کسانی که در زندگی روزمره شان میبینند، دچار فوبیا میشوند. این احساس خجالت شدید میتواند آنها را از دوست یابی دور نگاه دارد و یا از ارتباط با بزرگترها یا هر غریبهای بازدارد. آنها ممکن است آگاهانه از موقعیتهای اجتماعی، مثل تولد ها، میهمانیها یا هر رویداد جمعی دیگری اجتناب کنند و اغلب برایشان بسیار دشوار است که با کسی جز خانواده شان صحبت کنند.
اضطراب جدایی نیز در این گروه سنی رایج است و از انواع ترس در کودکان دبستانی محسوب میشود.. برخی اوقات، این ترس میتواند وقتی که خانواده به محله یا خانه جدیدی نقل مکان میکند، تشدید شود و یا زمانی که کودکان در مهد کودک یا جایی که ناراحت هستند رها میشوند. این بچه ها، ممکن است از رفتن به اردوهای تابستانه بترسند یا حتی از رفتن به مدرسه امتناع کنند. این فوبیا ها، میتواند علائم فیزیکی مانند سردرد و دلدرد ایجاد کند و در نهایت کودک را به عقب نشینی از دنیای خود و افسردگی سوق دهد.
در حدود سن ۶ یا ۷ سالگی، همینطور که کودک به مرور درکی از مرگ پیدا میکند، ترسی جدید میتواند پدیدار شود. با فهمیدن این که مرگ، در نهایت گریبان همه را میگیرد و اینکه اجتنابناپذیر و غیرقابل برگشت است، ترس معمول از مرگ احتمالی اعضای خانواده یا حتی خود، میتواند تشدید شود. در برخی موارد، این پرداختن بیش از حد به مرگ میتواند برای کودک فلج کننده باشد. در این رابطه مطلب «آموزش مفهوم مرگ به کودکان» را مطالعه کنید.
والدین با فوبیای کودکان چه کنند؟
در اینجا چند پیشنهاد وجود دارد که والدین میتوانند درباره فوبیا و ترسهای کودکانشان به کار گیرند:
با فرزندانتان در مورد اضطراب هایش صحبت و ابراز همدلی کنید. به او توضیح دهید که بچههای زیادی هستند که میترسند، اما با کمک شما، او میتواند یاد بگیرد که این ترسها را پشت سر بگذارد.
ترسهای کودک را به خصوص در مقابل همسالانش تحقیر یا بیان نکنید.
سعی نکنید که کودکتان را به شجاعت دعوت کنید. برای او زمانبر است که بر ترسهایش غلبه کند. با این حال میتوانید او را تشویق کنید (نه مجبور) که کم کم، با ترسهای روبرو شود.
راهنمای کلی درباره انواع ترس در کودکان
وقتی فرزند شما میترسد؛ چه در سن ۵ سالگی چه ۱۵ سالگی، به یاد داشته باشید که به ترس هایش احترام بگذارید.
Chansky دستورالعملهای زیر را پیشنهاد میکند:
سعی نکنید کودکتان را از ترسش دور کنید.
آرام و مطمئن باشید. اینکه چگونه با کودکان صحبت میکنید، به اندازه چیزی که به او میگویید مهم است.
زمانی که به کودکان کمک میکنید که با ترسش برخورد کند، به دنبال چیزی باشید که او را آرام میکند. کودک را مجبور نکنید کاری انجام دهد. با این حال، او را به کل رها نکنید. رهایی یا اجتناب، پاسخ درستی به ترس یا اضطراب نیست.
تمرینات واکنشهای مقابلهای را از طرق مختلف انجام دهید: بازی کردن، نقاشی کردن، استفاده ازعروسک ها، نقش بازی کردن.
شما چگونه به کودکتان کمک می کنید بر ترس هایش غلبه کند و کدامیک از انواع ترس در کودکان را در او مشاهده کرده اید؟ نظرات و تجربیات خود را با ما و مخاطبین ستاره به اشتراک بگذارید.
برگرفته از: WebMD