آداب و رسوم خوزستانی ها

آداب و رسوم خوزستانی ها

آنچه در باب مناسک، آداب و رسوم و آیین های مذهبی در ایران به عنوان مبنای اتحاد است، این است که در عین مشترک بودن بیشتر این مناسک و آداب و رسوم و آیین ها با سایر بلاد اسلامی به عنوان یک هدف مشترک، عامل وحدت


سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳  ۰ نظر   ۹۸۳۱ بازدید

آنچه در باب مناسک، آداب و رسوم و آیین های مذهبی در ایران به عنوان مبنای اتحاد است، این است که در عین مشترک بودن بیشتر این مناسک و آداب و رسوم و آیین ها با سایر بلاد اسلامی به عنوان یک هدف مشترک، عامل وحدت بخش و ایجاد کننده ی اتحاد در میان ایرانیان نیز محسوب می شود. بحث تجربه و روش برگزاری جشن به صورت یکسان و هماهنگ در باب این آداب و رسوم، آیین ها و مناسک، متأثر از جغرافیا، عوامل فرهنگی، اقوام، جمعیت، تاریخ و... است و این خود باعث نمود مشترک این آیین ها و مناسک در گستره ی ایران شده است. نکته ی قابل توجه دیگر این است که با وجود تنوع اقوام و جغرافیا در سرزمین ایران و تبلورهای متفاوت از آیین ها و منسک در گستره ی ایران هویت مشترک ایرانیان در آن ها دیده می شود و این نمودها ارائه کننده ی روح و ذات ایرانی و برایندی از اتحاد ملی ایرانیان می باشد ( حسنی فر، 1387، 58 ).کودکان عرب خوزستانی شب پانزده ماه رمضان، بعد از افطار به کوچه می روند و آیین سنتی گرگیعان را برپا می کنند. دختر و پسر با شور و شعف در حالی که کیسه هایی از پیش تهیه شده، بر گردن می اندازند و لباس های محلی می پوشند؛ برای جمع آوری عیدی و شیرینی به کوچه ها روانه می شوند و با کوبیدن درب خانه ها، شیرینی و عیدی ماه مبارک را طلب می کنند.

آداب و رسوم ماه مبارک رمضان

یکی از نمودهای هویتی و در عین حال متنوع، فرهنگ مردم ایران است که در حوزه ی آیین ها، آداب و رسوم و مناسک مذهبی تبلور یافته و با تأکیدی که بر دین در ایران وجود دارد، تبدیل به عامل اتحادبخش و هویت آفرین شده است (همان، 58 ). در ادامه به بخشی از این آداب و رسوم پرداخته شده است:

استقبال از ماه رمضان:

هم وطنان عرب خوزستانی با حلول ماه مبارک رمضان با گفتن تبریک هایی چون « رمضان کریم » به استقبال این ماه می روند. در این ماه در کنار سنت های افطاری دادن، برپایی مراسم قرائت قرآن و نیایش، مراسم دیگری با نام گرگیعان یا قرقیعان نیز بر گزار می شود که در خصوص ریشه ی آن تعابیر گوناگونی وجود دارد. برخی معتقدند این واژه از کلمه ی « قرة العین » به معنای نور چشم گرفته شده است. از آنجایی که این مراسم مصادف است با تولد امام حسن مجتبی (ع)، می گویند که مردم برای عرض تبریک به امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) « قرة عین، قرة عین گویان » به درب منزلشان می رفتند که کم کم به صورت مناسبتی هرساله در میان مسلمانان در آمده است، در حالی که بنابر نظر دیگری ریشه ی آن کلمه « قرع الباب » به معنای در زدن است و دلیل آن هم این است که کودکان برای گرفتن شیرینی و عیدی درب خانه ها را می کوبند ( قیم، 1385، 642 )
کودکان عرب خوزستانی شب پانزده ماه رمضان، بعد از افطار به کوچه می روند و آیین سنتی گرگیعان را برپا می کنند. دختر و پسر با شور و شعف در حالی که کیسه هایی از پیش تهیه شده، بر گردن می اندازند و لباس های محلی می پوشند؛ برای جمع آوری عیدی و شیرینی به کوچه ها روانه می شوند و با کوبیدن درب خانه ها، شیرینی و عیدی ماه مبارک را طلب می کنند. در این میان بچه های عرب خوزستانی پشت در خانه ها شعر می خوانند: « ماجینه یا ماجینه حل الکیس و انطینا » ( آمدیم و آمدیم، در کیسه را باز کن و به ما عیدی و شیرینی بده ). اگر اهالی خانه مثلاً در پشت بام باشند، خطاب به آن ها می گویند: « یا اهل سطوح تنطونه لو نروح » ( ای افرادی که بالای پشت بام ایستاده اید، به ما عیدی می دهید یا برویم؟ همچنین ممکن است بچه هایی که دسته جمعی برای گرفتن عیدی به کوچه ها می روند، دو گروه شوند و گروه نخست بگویند: « گرگیعان و گرگیعان » و گروه دوم جواب دهد: « الله یعطیکم رضعان » ( خدا به شما بچه دهد ). یا اینکه « گرگیعان و گرگیعان - الله ایخلی اولیدکم » ( خدا پسر کوچولوی شما را نگه دارد ). این دو گروه ممکن است به دو گروه دختر و پسر نیز تقسیم شود. در این مراسم، اهالی خانه ها به بچه ها که هریک سبدی را در دست دارند، باسورک ( بادام )، شیرینی و عیدی می دهند. این مراسم تا پاسی از شب نیمه ی ماه رمضان ادامه می یابد.

عید فطر:

عید فطر یکی از مهم ترین اعیاد نزد مسلمانان در سراسر جهان می باشد. مردم مسلمان پس از یک ماه عبادت خدا و روزه داری، اول ماه شوال را با شادی هرچه بیشتر جشن می گیرند. عید فطر در میان هم وطنان عرب خوزستانی نه تنها یک عید مذهبی، بلکه سنتی کهن می باشد. این عید که با مراسم خاص و باشکوه هرچه تمام تر به اجرا در می آید، از بیست و دوم ماه مبارک رمضان با خرید پوشاک، آجیل و شیرینی آغاز شده و معمولاً تا یک هفته بعد از عید با دید و بازدید بزرگان و آشنایان ادامه می یابد ( قیم، 1384، 74 ). در این منطق دو روز مانده به عید فطر را « ام الوسخ » و یک روز مانده به عید را « ام الحلس » می نامند. ام الوسخ به معنای روز « چرکین » می باشد، لذا در این روز به نظافت خانه های خود پرداخته و اجناس جدید برای منزل خریداری می کنند و خانه را برای فرارسیدن عید و اکرام میهمان تمیز و آماده می کنند. ام الحلس نیز که نامی محلی و قدیمی می باشد به معنای روز نظافت و رسیدگی شخصی است که در آن جوانان به ظاهر خود رسیدگی می کنند.
هم وطنان عرب خوزستانی برای خرید عید در روزهای پایانی ماه مبارک روانه بازار شده و لباس های نو می خرند. علاوه بر این، بخور و دلّه های (1) قهوه برای پذیرایی و اکرام میهمانان خریداری می شود. در شب عید و هنگام اعلام رؤیت هلال ماه، هم وطنان عرب خوزستانی در مساجد تکبیر گویان این عید را اعلام می کنند به طوری که صدای تکبیر، فضای عرفانی در شهرها به وجود می آورد.
در روز عید فطر بزرگانی که از یکدیگر ناراحتی دارند، با یکدیگر روبوسی کرده و کدورت ها را کنار می گذارند. در این روز بعد از بجا آوردن نماز عید، افراد یک محله در ابتدا برای تبریک عید به خانه همسایه های عزادار محله ی خود رفته و پس از آن به بازدید بزرگان محله می روند. از جمله آدابی که حکایت از میهمان نوازی هم وطنان عرب خوزستانی دارد، باز بودن درب خانه ها در این روز است که همسایه ها با شعار « یا الله » و « عیدکم مبارک یا اهل البیت » وارد خانه ها شده و جملات « عیدکم مبارک » و « ایامکم سعیده » و « الله ایعوده علیکم بخیر و عافیة » که ورد زبان کوچک و بزرگ و زن و مرد است به گوش می رسد. در میان عشایر نیز مردم با « هوسه » و پایکوبی، کوچه های محلات را طی می کنند و به سراغ بزرگ محله و قبیله رفته و در مضیف ( مکان پذیرایی ) گرد هم جمع می شوند. برخی در این مجلس به سعرسرایی می پردازند و ترنم شنیدن صدای شعرهای شعبی ( شعرهایی با زبان گفتار ) گوش ها را نوازش می دهد.

مراسم اوداج

مشایه ( خواستگاری ):

در فرهنگ هم وطنان عرب خوزستانی، خانواده ی پسر پس از انجام تحقیقات لازم و همچنین اطلاع از عدم وجود اصطلاحاً « ناهی » یا معترض، به خواستگاری دختر می روند. پسر زمانی به خواستگاری دختر مورد نظر خود می رود که اطلاع دقیق در مورد عدم وجود « ناهی » یا معترض در بین خویشاوندان درجه ی اول خانواده ی دختر داشته باشد. این امر در حقیقت نوعی احترام از سوی خانواده ی پسر تلقی می شود. در صورتی که ناهی یا همان معترض نسبت به این خواستگاری نباشد، مرحله ی اول خواستگاری را شروع می کنند که در اصطلاح این مرحله را المشیة یا « المشایة » (خواستگاری ) گویند. البته رفتن مادر پسر به خانه ی دختر قبل از مشایه و دیدن دختر و گفتگوهایی که بین زنان رد و بدل می شود، تقریباً در بین همه ی اقوام کشور متداول و مرسوم است، مثلاً زنان عرب برای نشان دادن رضایت خود برای خواستگاری آمدن خانواده ی پسر معمولاً می گویند: « مکانکم مفروشه »؛ یعنی جای شما فرش شده است که این امر در فرهنگ هم وطنان عرب خوزستانی نشان دهنده ی رضایت برای آمدن به خواستگاری است.

نیشان ( نشان کردن ):

نیشان یا نشان کردن از جمله رسومی است که در تمامی مناطق کشور تقریباً به یک شکل انجام می شود. در مناطق عرب نشین خوزستان نیز قبل از نشست رسمی، خانواده ی داماد برای دختر انگشتر و عبایه ( چادر عربی ) و قواره یا لباس به منظور نشان می آورند که به آن « نیشان » می گویند. نیشان در واقع نوعی نامزدی محسوب می شود که از آن روز به بعد زوجین وارد دوره ی نامزدی می شوند.
امروزه رسم نیشان بردن وجود دارد، ولی به جای نیشان، دختر و پسر حقله ی نامزدی رد و بدل می کنند. در ازدواج های فامیلی معمولاً تشریفات کمتر دیده می شود و مهریه را بسیار پایین در نظر می گیرند. معمولاً مهریه را به دو قسمت تقسیم می کنند؛ مبلغی را برای خریداری طلا اختصاص می دهند و از بقیه ی آن وسایل ضروری تهیه می کنند. در ازدواج های فامیلی چون مهریه کم است، جهیزیه هم بسیار ناچیز گرفته می شود. لباس های لازم برای عروس نیز معمولاً علاوه بر مهریه به وسیله ی خانواده ی پسر تهیه می شود. در ازدواج های غیر فامیلی، داماد علاوه بر خرید لباس عروس معمولاً به زنان فامیل عروس هم پیراهن هایی تحت عنوان خلعت هدیه می دهد و باید جهیزیه ای علاوه بر آنچه عروس می آورد هم تهیه کند ( انواری، 1388، 44 ).

خطبه ( مراسم خواستگاری ):

هم وطنان عرب خوزستانی جلسه ی خواستگاری را « خطبه » نیز می گویند. خطبه دارای آداب خاص خود است. پدر دختر بعد از مشورت با برادرانش و دادن جواب مثبت به خانواده ی پسر، آماده ی برگزاری مراسم بعدی که یکی از مهم ترین مراسم خواستگاری در بین هم وطنان عرب خوزستانی است، می شود. در این مراسم مهریه که معادل آن در عربی صداق ترجمه شده و خرید وسایل زندگی زوجین نیز تعیین می شود ( قیم، 1385، 514 ).
این مراسم را در بین مناطق مختلف خوزستان با نام های متفاوتی می شناسیم، مثلاً در شهر حر، مناطق مرزی صرخه و کعب، سوسنگرد، بستان، هویزه، منطقه ی مرزی رُفَیّع، ملاثانی، ویس و چند مکان دیگر آن را « گَی » (geiy) ( با فتحه بر روی گاف ) می نامند. مراسم گَی نام های دیگری دارد، برای مثال هم وطنان عرب آبادان، شادگان، خرمشهر و اطراف آن این مراسم را « قطع الحق » (ghaetae alhagh) می گویند. در میان هم وطنان عرب خوزستانی به دلیل اینکه در برخی مواقع، قاف، گاف تلفظ می شود، لذا به زبان محلی به آن « گطع الحگ » و خطبه می گویند. در اهواز نیز این مراسم به نام های دیگری همچون گی، صداق و عده ( اتعدی ) و صیاگ خوانده می شود.
مردم امیدیه و خلف آباد و آن نواحی بیشتر صداق یا صیاگ می خوانند. اصولاً مراسم گَی در خانه ی دختر و یا اقوام نزدیک آن اجرا می شود و حتی الامکان سعی می شود در یک مضیف بزرگ ( مکان پذیرایی ) یا حسینیه ای برگزار شود، به این صورت که خانواده ی پسر یک روحانی و تعدادی از ریش سفیدان قوم و خویش و آشنای خود را به همراه می آورند و سعی می کنند از اشخاص موقّری دعوت به عمل آورند که نزد خانواده ی عروس دارای منزلت و احترام باشند.
در این مراسم، در برخی مناطق حتماً یک سید نیز به دعوت خانواده ی پسر شرکت می کند. حضور سید این مراسم به این دلیل است که هم وطنان عرب خوزستانی برای سادات مقام و ارج خاصی قائلند. در این مراسم تنها آقایان حضور دارند و خانم ها غالباً در خانه ای دیگر منتظر نتیجه ی مراسم هستند. هدف از برگزاری این جلسه، توافق بر سر میزان صداق یا مهریه ی عروس است. در صورتی که ازدواج فامیلی باشد، مبلغ مهریه، سطح مخارج عروسی و تهیه ی جهیزه بسیار کمتر از ازدواج با دختر غریبه باشد، مبلغی نیز خانواده ی پسر به عنوان حق زن به خانواده ی دختر داده تا با آن وسایل و جهیزیه خریداری شود.
هم وطنان عرب خوزستانی جلسه ی خواستگاری را « خطبه » نیز می گویند. خطبه دارای آداب خاص خود است. پدر دختر بعد از مشورت با برادرانش و دادن جواب مثبت به خانواده ی پسر، آماده ی برگزاری مراسم بعدی که یکی از مهم ترین مراسم خواستگاری در بین هم وطنان عرب خوزستانی است، می شود.بعد از وفاق بر مقدار مهریه، ختم مراسم با صلوات به پایان می رسد. شایان ذکر است که در برخی منطق استان در پایان این مراسم فاتح ای برای حضرت عباس (ع) خوانده می شود. دلیل خواندن این فاتحه به این منظور است که تعهدی بین خانواده ی دختر و پسر به شمار می رود که بر حرف های خود پایبند باشند. خواندن فاتحه در بین هم وطنان عرب شوش، دزفول، سوسنگرد، هویزه، ملاثانی و برخی مناطق اهواز نسبت به سایر نقاط استان بیشتر به چشم می خورد. در پایان مراسم گَی نیز پذیرایی مفصل به همراه نوشیدن قهوه و چای از میهمانان صورت می گیرد.
بعد از اتمام این مراسم نوبت به مراسم عروسی می رسد. قبل از رسیدن موعد عروسی، یکی از رسومی که داماد باید بجا بیاورد خریدن پارچه ی لباس برای مادر عروس، خواهران عروس و زن برادرهای عروس است که در گذشته برای تعداد افراد بیشتری پارچه خریداری می شد، اما اکنون به دلیل مشکلات اقتصادی این امر ساده تر و کم هزینه تر اجرا می شود ( آل کثیر، 1388 ).

یهاز (جهاز ):

جهاز را که شامل لباس عروس و مقداری پارچه به عنوان هدیه برای خانواده ی دختر است، خوانده ی پسر تهیه می کند.

قراض ( جهیزیه ):

وسایل خانگی که متناسب با وضع مالی پدر دختر است و معمولاً شامل فرش، رختخواب کامل، ظرف، کمد و غیره است. در شب عروسی همراه با عروس به خانه ی شوهر می فرستند ( افشار سیستانی، 1373، 747 ).

حنابندان:

یک شب قبل از عروسی شب حنابندان یا لیلة الحناست. در این شب به دست داماد و عروس جداگانه در خانه های خودشان حنا می گذارند. در گذشته حنابندان ساده برگزار می شد، اما امروزه برای حنابندان جشن می گیرند و عروس، لباس سبز مجلسی می پوشد و حنا در طبق می گذارند و به همه تعارف می کنند. کف دست عروس اسکناس می گذارند که رویش حنا قرار داده اند. این مراسم در منزل پدر عروس و شب قبل از عروسی برگزار می شود و همه به شادی و پایکوبی می پردازند ( انواری، 1388، 45 )

هفه ( اصلاح ):

معمولاً یک یا دو روز قبل از مراسم عقد، عروس را به « هفه » یا « اصلاح » می برند. جاری شدن عقد معمولاً در محضر انجام می شود. پس از عقد، در گذشته عروس و داماد تا سه روز حق نداشتند بیرون بروند که البته امروزه این رسم کمرنگ تر شده است.

مراسم عروسی:

در شب عروسی تعدادی میهمان به مراسم دعوت می شوند. در این شب میهمانان مهمولاً شام را صرف می کنند که به آن ولیمه می گویند. ولیمه دادن از رسم ها و سنت های اسلامی در مراسم عروسی است. ولیمه دادن یعنی دعوت عده ای از مؤمنان و ارحام و همسایگان و فقرا به میهمانی صرف غذا. این رسم به قدری مورد توجه پیامبر اسلام بود که در مراسم عروسی علی بن ابی طالب (ع) و فاطمه زهرا (س) بر آن تأکید کرد و روایت های بسیاری در مورد تهیه ی آن وجود دارد که همگی بر ساده بودن آن صحه می گذارند. ولیمه ی عروسی در بین خانواده هایی که توان مالی خوبی دارند، پرهزینه تر تهیه می شود، مثلاً « اِمفَتَح » یا مفتح که غذای معروف و مرسوم عربی است را برای میهمانان تهیه می کنند.در بسیاری از مناطق رسم است هنگام ورود عروس به خانه ی داماد تیراندازی می کنند. رقص دسته جمعی « یزله » که با پایکوبی و شادمانی همراه است، از رقص های رایج عربی در هنگام ورود عروس به منزل داماد است. در رسمی دیگر هنگام ورود عروس به منزل داماد، او از پشت بام برایش شیرینی و پول می اندازد.

زفه (بردن عروس به خانه داماد ):

پس از انجام مراسم جشن، عروس را به خانه ی داماد می برند؛ این امر در مناطق مختلف با رسوم متفاوتی همراه است. بعد از ولیمه و پایان مراسم عروسی، میهمانان نزدیک داماد، عروس و داماد را با « هوسه » - پایکوبی ای که با شعر و آروزی موفقیت برای زوجین همراه است - تا درب حجله همراهی می کنند. در صورتی که هوسه کننده زن باشد، این هوسه زنان را گوله می نامند. یکی از هوسه هایی که در بیشتر مراسم عروسی خوانده می شود این است که می گویند: « مَحروس اِب الله و قرآنه ». یعنی ان شاءالله خداوند و قرآن زوجین را حراست و حفاظت کند.
در شوش رسم است که خواهر، مادر یا مادربزرگ عروس همراه عروس به خانه ی داماد می روند و با خود حلوا و گوسفندی نیز می برند. در شادگان، هنگامی که عروس به سمت خانه ی داماد آورده می شود، زنی که اصطلاحاً به او زافوفه می گویند، عروس را تا خانه ی داماد همراهی می نماید. زافوفه کسی است که سرد و گرم روزگار را چشیده است.
در بسیاری از مناطق رسم است هنگام ورود عروس به خانه ی داماد تیراندازی می کنند. رقص دسته جمعی « یزله » که با پایکوبی و شادمانی همراه است، از رقص های رایج عربی در هنگام ورود عروس به منزل داماد است. در رسمی دیگر هنگام ورود عروس به منزل داماد، او از پشت بام برایش شیرینی و پول می اندازد. در شادگان، هنگام ورود عروس به منزل داماد بره ای به فراخور حال خانواده ی داماد، به پای او قربانی می شود که اصطلاحاً به آن « فدیه » می گویند. معمولاً از عروس و داماد می خواهند دل بره را مشترکاً با هم میل نمایند. قدیمی ها معتقدند این کار باعث خواهد شد عروس و داماد با هم یکدل و همراز باشند.

هَربَ ( مراسم پاتختی ):

بعد از پایان مراسم ازدواج، اقوام عروس و داماد هدیه ی خود را که دارای اسم های متفاوتی است به عروس و داماد می دهند. هم وطنان عرب سمت شمال غرب و مرکز خوزستان شامل شوشتر، شوش، دزفول، مناطق چعب، الحایی، عبدالخان، شهر حر، ملاثانی، شیبان و شعیبیه بیشتر به کادوی عروسی « هَربَ » می گویند، در حالی که مردم اهواز، رامهرمز، سوسنگرد و مناطق رفیع و هویزه به آن « اریوگ » و « نگوط » می گویند. گمان می رود وجه تسمیه ی کلمه ی اریوگ اقتباس از همان صبحانه ای باشد که عرب ها به آن اریوگ می گویند؛ زیرا در گذشته خویشاوندان نزدیک داماد صبحانه ی روز اول زندگی زوجین را نیز مهیا می کردند که به دلیل منسوخ و کمرنگ شدن این رسم همان کلمه ی اریوگ برای کادو به کار برده شده است. البته عده ای کادو را اریوگ و پول نقد را نگوط می گویند. حال آنکه مردم جنوب و جنوب غرب خوزستان هدیه ی زوجین را تنها نگوط می گویند.
در گذشته عروس مقداری شیرینی از خانوداه ی خود برای پذیرایی از میهمانان می آورد، به این منوال که شیرینی ای که از خانه ی پدری آورده را در ظرفی جلوی میهمانان می گذاشت و میهمانان بعد از میل کردن شیرینی، هدیه ی خود که همان « هَربَ »، « نگوط » یا « اریوگ » است را در ظرف می گذاشتند.

پاگشا:

از جمله وظایفی که بر عهده ی خانواده ی داماد است، دعوت کردن خانواده ی عروس و بعضی بستگان نزدیک آن ها در یک هفته بعد از ازدواج است و عروس برای اولین بار بعد از مراسم ازدواج خانواده ی خود را می بیند و بعد از آن دوستان و آشنایان عروس و داماد، زوجین را به خانه ی خود دعوت می کنند و این رسم در جنوب خوزستان به گونه ای است که زوجین با گفتن کلمه ی « وصول » از دعوت کننده به دلیل کمبود وقت پوزش می خواهند.

شهرالعسل ( ماه عسل ):

در حال حاضر برخی جوانان بنا به سلایق و یا دلایل اقتصادی توان برگزاری مراسم ازدواج را ندارند و تصمیم رفتن به ماه عسل می گیرند. در دایرة المعارف های عربی این چنین آمده که: گمان می رود این فرهنگ متعلق به بیش از چهارهزار سال پیش باشد که نزد بابلیان بود؛ طبق آن فرهنگ، پدر عروس می بایست شرابی تهیه شده از عسل را که گمان می رفت می تواند باعث افزایش توانایی شود، به مدت یک ماه به داماد بدهد ( آل کثیر، 1388 ).

میهمان نوازی:

میهمان نوازی یکی از ویژگی های بارز ایرانیان است. این خصلت در میان هم وطنان عرب بسیار برجسته است و از افراد غریبه گرفته تا اعضای فامیل و آشنایان را شامل می گردد. میهمان در نزد آنان بسیار عزیز و گرامی است و بهترین غذا را برای پذیرایی از او مهیا می کنند و تا زمانی که در نزد آن ها میهمان است از مصونیت کامل برخوردار است، حتی اگر قبلاً در حق میزبان مرتکب جسارت و یا تعدی شده باشد (قیم، 1384، 72-73 ). بر این اساس چنانچه با فردی سابقه ی دیرینه ی اختلاف و حتی دشمنی داشته باشند، اگر در خواست ورود به منزل آن ها را به عنوان پناهنده داشته باشد، اگر سه بار اصطلاح « دخیلک » که معنای « دست به دامان » می دهد را بر زبان آورد نه تنها اجازه ی ورود به خانه به او می دهند که میزبان خود را موظف می داند تا سه روز از وی پذیرایی کند؛ زیرا فرد پناهنده خود را به حوزه ی درون وارد کرده و هر که وارد این محیط شود، از هر حیث در امان است. آنچه حائز اهمیت است اینکه این امنیت علاوه بر پذیرایی مناسب و فراهم کردن وسایل رفاه، دفاع از پناهنده و حفظ و مصونیتش در برابر خطرات احتمالی را نیز شامل می شود.
حاج عبدالغفار نجم الملک در سفرنامه ی خود از میهمان نوازی این مردم در طول سفرش به این منطق یاد کرده و خاطرنشان می کند که چگونه میزبان با وجود کمی بضاعت و نداری به پذیرایی از او برخاسته است. لایارد، جهانگرد انگلیسی نیز در سفرنامه اش مشاهدات خویش را در این باره به رشته ی تحریر در آورده است. او می نویسد: « صحت قول و وفاداری به عهد و پیمان از دیگر خصلت های این مردم است ». سرپرسی سایکس هم در این باره یاد آور می شود: « یکی از مزایای اعراب، صحت قول و وفاداری آن ها نسبت به انجام تعهدات خود می باشد و هر مبلغ پول که بررسی شود [ بیعانه ] به آن ها بپردازند، جنس مورد معامله را طبق قرارداد در رأس موعد تحویل می دهند » ( به نقل از: قیم، 1384، 73-74 ).

عبارات خطاب:

خوشامد گویی و تعارفات از بدو ورود میهمانان آغاز می شود و تأکید افزون بر سنگ تمام گذاشتن در پذیرایی از میهمانان و فراهم کردن وسایل راحتی آنان است. این اندیشه چرخه ای از ابزارهای کلامی و رفتارهای زبانی را پیش روی میزان قرار می دهد که همواره از آن بهره می برد تا احترام و ارادت خود را به میهمانان ابراز دارد. در بدو ورود و یا هنگام جدا شدن افراد از اصطلاحاتی استفاده می کنند که حاکی از خوشحالی آن ها در روبرو شدن با یکدیگر و یا تجدید دیدار در آینده است. در اولین برخورد میهمان و میزبان با یکدیگر از این عبارت ها استفاده می کنند:
- اًهلا وَ مَرحَباً: جایگزین سلامُ علیکم که به صورت دوستانه و صمیمی است.
- اًهلاً وَ سَهلاً: در هنگام خوشامدگویی به عنوان یک اصطلاح عام بدون توجه سن و جنسیت و سایر طبقه بندی های اجتماعی بیان می شود.
- اِنخِلیکم عَلَی رَأسَنا: زمانی که بخواهند فردی را به میهمان شدن در منزل میزبان تشویق کنند کاربرد دارد و نشان از اوج احترام و تکریم فرد است. معادل آن در فارسی: « اگر تشریف بیاورید شما را روی سرمان می گذاریم » است.
- اِنخَلِیکُم عَلی بَطنِ عُیُونَنا: این اصطلاح نیز همچون قبلی برای تشویق فرد برای حضور در میهمانی است و معادل فارسی آن عبارت است از: « شما را روی تخم چشممان می گذاریم ».
- إِنقُومِ بِالوَاجِبِ:
این عبارت زمانی استفاده می شود که فرد به طور رسمی به میهمانی دعوت بشود و به علاوه فرد گوینده ی این عبارت خود سابقه ی میهمان شدن در نزد مخاطب را داشته باشد، و معنای آن این است که شما با حضورتان باعث می شوید آنچه را که بر گردن ماست و وظیفه تلقی می گردد، انجام دهیم. این تعارف نشانگر تأکید بر رفت و آمد در میهمان نوازی است. به عبارتی هر رفتی، باید آمدی داشته باشد.
- تستاهل الذبیحه: با آمدنت انجام قربانی بایسته است. اشاره به رسمی دیرینه در نزد اعراب دارد که در هنگام میهمانی هایشان معمولاً قربانی می کردند و غذایی را به نام قوزی تدارک می دیدند و گوسفند شکم پر به صورت کامل سر سفره ی میهمانان قرار می گرفت.

احترام به سادات:

هم وطنان عرب خوزستان پایبند به اجرای فرایض دینی به ویژه نماز و روزه بوده و تشرف به خانه ی خدا و انجام مناسک حج در میان آنان متداول است. سادات به عنوان اولاد پیامبر اسلام (ص) نزد آنان از احترام و جایگاه بالایی برخوردارند، به همین دلیل در همه ی مسائل حق تقدم با آنان است و در مجالس، در صدر می نشینند. حتی در حل و فصل اختلافات و غالباً با هدف فیصله دادن به نزاع ها از وجود آن ها استفاده می شود. این مردم ارادت و محبت خاصی نسبت به اهل بیت و ائمه ی معصومین (ع) دارند و بیشتر به نام حضرت عباس سوگند می خورند. آن ها معتقدند که هر کس به دروغ قسم حضرت عباس را ادا نماید، خیلی زود سزای قسم دروغ را خواهد دید ( قیم، 1384، 71-72 ).

عونه ( تعاون ):

به معنای همیاری و کمک رسانی است. در بین هم وطنان عرب خوزستانی به همیاری دسته جمعی همراه با ایثار و محبت و برادری و دور از مسائل مادی گفته می شود. نمونه هایی از عونه عبارتند از: عونه چرانی، عونه زراعت، عونه صنایع دستی و غیره است ( افشار سیستانی، 1373، 754 ).

پی‌نوشت‌ها:

1- ظرفی نظیر قوری برای توزیع قهوه.

منبع مقاله :
باقری چوکامی، سیامک؛ (1391)، قوم عرب، تهران: امیرکبیر، چاپ اول




دیدگاه خود را بیان کنید