خبرگزاري آريا- «فيل در تاريکي» يکي از مهمترين دستاوردهاي ژانر در ادبيات داستاني ماست و پس از سالها دوباره به صورت رسمي در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
به گزارش خبرگزاري آريا، «فيل در تاريکي» را اولين رمان پليسي در ادبيات فارسي ميدانند. اما حقيقت اين است که اگرچه داستانهاي جنايي و پليسي، پيش از اين رمان نيز در زبان ما نوشته شده بود اما هيچکدامشان به چنين قدرت و قوامي نرسيده بودند. کتاب در سال 1358 براي اولين بار منتشر شد و ديگر رنگ چاپ به خود نديد. بگذريم از انواع سانسورهاي رسمي و گروهي آن دوره که کتاب را به حاشيه برد و اجازه نداد تا چندان که بايد ديده شود. کتاب ديگر رنگ چاپ به خود نديد و در طي اين 40 سال تنها ميشد در بساط افستفروشيها پيدايش کرد. حالا پس از اين همه سال دوباره نشر هرمس کتاب را چاپ کرده تا يکي از مهمترين کتابهاي ژانر به دست اهلش برسد. اگرچه ديگر آقاي نويسنده، قاسم هاشمينژاد در قيد حيات نيست تا اين روز را ببيند. او که يکي از مهمترين چهرههاي ادبي معاصر ما بود و مجموعهاي از کتابهاي ويژه و خلاقه را در حوزههاي متفاوت به تاليف سپرده بود 13 فروردين 1395 چهره در نقاب خاک کشيد. با اين مقدمه و به مناسبت بازچاپ «فيل در تاريکي» قرار است تا سهشنبه 21 خرداد در شهر کتابِ بهشتي اين رمان مورد نقد و بررسي نويسندگان و منتقدان قرار بگيرد. جلسهاي که ميزبان محمدحسن شهسواري، علياکبر شيرواني و عليرضا محمودي است. به اين بهانه نگاهي مياندازيم به رمان «فيل در تاريکي» و حاشيههايش.
هاشمينژاد «فيل در تاريکي» را در 5 روز نوشت، در سفري به شمال و درون ويلايي که اجاره کرده بود. رمان ابتدا به صورت مجموعهاي از پاورقيها در روزنامهي رستاخيز منتشر شد اما پس از 3 سال انتشارات زمان آن را در گروه داستانهاي معروفش با طرحهاي جلد يکسانش منتشر کرد. رمان داستان پيچيدهاي ندارد، قصهي جلال است در پي خونخواهي برادرش که بدون اينکه خبر داشته باشد بنزي حامل مواد مخدر وارد تهران کرده و جانش را بر سر اين ماشين از دست داده. و حالا جلال است در شمايل کارگاههاي چندلر و سيمنون و داشيل همت که خيابانهاي شهر را براي پيدا کردن قاتلين زير و رو ميکند. هاشمينژاد ادبيات مدرن جهان را خوب خوانده بود و به قول ابراهيم گلستان از شخصيتهاي انگشتشمار دههي پنجاه و شصت بود که اينها را براي مکالمه با ادبيات فارسي دروني کرده بود. براي همين از چنين چهرهاي که عرفان و شعر و خاطرهنگاري و تصحيح متون عتيق را با مدرنترين متون و نويسندگان گره زده بود، ديگر بعيد نيست که براي چنين رمانِ پليسي پيشرويي نامي مثل «فيل در تاريکي» را از مولوي برگيرد.
نام هاشمينژاد و «فيل در تاريکي» از دههي هفتاد دوباره بر سر زبانها افتاد، مثل باقي همقطارانش که همه چهرههايي منزوي و گوشهگير بودند، مثل شميم بهار و بيژن الهي و باقي چهرههاي جريان موسوم به ادبيات ديگر. البته هاشمينژاد سالها در صحنه بود و روزنامهنگاري کرده بود و کتاب «بوته بر بوته» که محصول اين دورهي نقد نويسي است هنوز ميتواند براي منتقدان اموختني باشد، اما به يکباره از همهچيز کناره گرفت و گوشهي خلوت گزيد. چنانکه در يکي دو دههي پاياني عمرش دوستان و آشنايان محدودش بودند که به حلقهاش راه داشتند. «فيل در تاريکي» هرچه که ميگذرد بر اهميتش افزوده ميشود و هواخواهانش بيشتر ميشود، بخشي از اين پديده مربوط ميشود به گسترش ديد در داستاننويسي فارسي و واکنش نشان دادن به ضرورت داستان ژانر و بخشي از آن نيز مربوط ميشود به ظرايف زباني اين رمان. «فيل در تاريکي» يکي از نقطههاي اوج لحنگرداني و چندصدايي در نوشتار فارسي است که خوشبختانه امروزه دوباره به صورت رسمي و قانوني در دسترس کتابخوانان و علاقهمندان است.