جک و لطیفه های توپ

جک و لطیفه های توپ

جوکهای خنده دار


شنبه ۱ دی ۱۴۰۳  ۰ نظر   ۱۱۵۰۸ بازدید

به یه دونه شلوار لی می گن: "لیوان "به دو تا شلوار لی می گن: "لی لی"به 3 تا شلوار لی می گن: "تریلی"به 4 تا می گن: "چارلی"به 5 تا می گن: "لی لی تو تریلی"به 6 تا می گن: "لی لی با چارلی"به 7 تا شلوار لی میگن: "خیلی!!!
----

مبانی کامپیوتر: آن بخش از یک سیستم را که می‌توان با چکش خرد کرد، سخت‌افزار و آن قسمت را که فقط می‌توان به آن فحش داد، نرم‌افزار می‌گویند
----
یه بابایه میره پیش دکترمیگه یه کتاب نوشتم به نام((صدای پای اسب)) دکترمی خونه میبینه 500 صفحه نوشته پیتیکو….پیتیکو…..پیتیکو….
----

غضنفر میره خبر مرگ پدرش رو به برادرش بگه میگه: برادر برو بیل با فرغون بیار بریم واسه بابا قبر بکنیم
----


به غضنفر کار ميدن که کف اتوبان رو لاين بکشه…
روز اول 20 کيلومتر رنگ ميزنه…
روز دوم 10کيلومتر رو و روز سوم کمتر از يه کيلومتر…
صاحب کارش بهش ميگه: چرا تو هر روز کمتر از ديروز کار ميکني…؟
غضنفر ميگه: “من نميتونم بهتر از اين کار کنم… چون هر روز دارم از قوطي رنگ دورتر ميشم
----
غضنفر جونش به لبش میرسه، تُف می‌كنه می‌میره
----

قوانین فوتبال دیدن:
اگه همه ی بازی رو ببینین, ۰-۰ میشه!
اگه بازی رو نبینی, بالای ۲ گل داره
اگه وسطش بری دستشویی, همون لحظه گل میزنن
----
يه بار يه ديوونه دنبال رئيس بيمارستان مي کنه. خلاصه رئيس بيمارستان رو تو يه بن بست گير مياره. رئيس بيمارستان با ترس مي گه از جون من چي مي خواي ؟ ديوونه هه مي ره با دست بهش مي زنه مي گه حالا تو گرگي
----
یک ايراني در فرانسه مشغول رانندگي در اتوبان بوده و ناگهان متوجه ميشه که خروجي مورد نظرش رو رد کرده… لذا به عادت ديرينه ي ايراني ها، ميزنه رو ترمز و با دنده عقب،شروع ميکنه به برگشتن به عقب!اما در همين حال با يه ماشين ديگه تصادف ميکنه… پليس مياد و اول با راننده ي فرانسوي صحبت ميکنه و بعد مياد سراغ ايرانيه و بهش ميگه:“ما بايد اين آقا رو بازداشت کنيم،ايشون اونقدر مسته که فکر ميکنه شما”داشتي دنده عقب ميرفتي

جوک های باحال

ملانصرالدين داشت سخنراني مي کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برايش روشن مي شود. ناگهان در ميان جمعيت ، زن خود را ديد. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافي خاموش‎
----قطعه ای از شاهكار ادبی غضنفر : شب بود و خورشید به روشنی می درخشید پیرمردی جوان یكه و تنها با خانواده اش در سكوت گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود
----
غضنفر یه تیکه آشغال مي پره تو چشمش . می ره جلوی آينه تو چشش فوت ميكنه. حیف نون بهش ميگه ديوونه تو فوت نكن بذار اون فوت كنه!
----
به غضنفر ميگن با عذاب جمله بساز ميگه ماهي هر وقت از آب بگيري تازه است.
----
به غضنفر ميگن با جوراب جمله بساز ميگه من وقتي تشنه ميشم بد جوراب مي خورم!
----
یه روز یه پسره به یه دختره میگه با من ازدواج میکنی ؟

دختره میگه نه !

و پسر یک عمر به خوبی و خوشی زندگی کرد
----
غضنفر و حیف نون میمرن ، قحطی جوک میاد
----
به شکمو میگن شما پسرت رو بیشتر دوست داری یا چلو کباب رو ؟

میگه : بابا تو رو به خدا ما رو سر دو راهی قرار ندین
----

زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر میره

دکتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟

خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم مست میاد
خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه.


دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه: هر وقت شوهرت مست اومد خونه، یه فنجون
چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.


دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت.

خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم مست اومد خونه،
من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت.

دکتر گفت: میبینی اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا حل میشن!!

جوک غضنفر

از غضنفر میپرسن نظرت راجع به زلزله چیه ؟

میگه طرح خوبیه ، تکان دهنده ست !
----


غضنفر قلکش پر میشه، 500 تومن سر میده، با یه قلک نو عوض میکنه
----
غضنفر میگه: من دیگه سوتی نمیدم. میگن: از کِـی؟ میگه: از هر کِـی. از

همین کِـی
----
غضنفر میره بقالی میگه: نوشابه خانواده دارین. بقاله میگه: آره. غضنفر میگه: به مجرد ها هم میدین؟
----
به غضنفر میگن: ناف تهران کجاست؟ میگه: یه کم بالاتر از برج میلاد
----
غضنفر داشته شنای قورباغه میرفته، لک لک میاد می‌خوردش
----
به غضنفر میگن میزان تحصیلات ؟ میگه PHD میگین یهنی چی ؟ میگه:
Passed Highschool with Difficulties
----
به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!
----
غضنفر زنشو بدجوری می زده، ازش می پرسن چی کار کرده که می زنیش؟ می گه اگه می دونستم که می کشتمش!
----
غضنفر چهار تا قالب صابون می‌خوره تا به مرز خودكفایی برسه!

جوکهای فارسی

هر کاری میکردن غضنفر رو از زیر آوار زلزله بیرون بیارن نمی گذاشته، فقط هی داد میزده من کاری نکردم به خدا، فقط سیفونو کشیدم!
----
غضنفر از تاکسی پیاده میشه ، راننده می گه : دستت لای در گیر نکنه ، غضنفر می گه : سرت لای در گیر نکنه
----
پیش بینی غضنفر در مورد جام جهانی :

به نظر من تو جام جهانی خارج قهرمان میشه !
----
غضنفر کلیدشو تو ماشین جا میزاره تا بره کلید ساز بیاره ، زن و بچش تو ماشین دو ساعت الاف میشن
----

به غضنفر میگن: میشه با دیگ مسی جمله بسازی؟

غضنفر: آره. .. من دیشب دیدم یک بار دیگه مسی برا آرژانتین گل زد!
----

از حیف نون می پرسن نظرت راجع به زلزله چیه؟
می گه طرح خوبیه، تکان دهنده است!
----
حیف نون به سن بلوغ می رسه، دم در میاره!
----
آقای دست و دل باز ماشین می خره، می ده تا براش جلدش کنند.
----
این یکی به اون یکی دو تا انگشت نشون می ده، می گه: این چند تاست؟
اون یکی می گه: کدوم یکی؟!
----
غضنفر منچ بازی می کنه، مار نیشش می زنه!
----
یک روز حیف نون می ره نارنگی بخره، اسم نارنگی یادش نمی یاد. بعد می گه: "آقا به من 2 کیلو پرتقال کم باد بده!"
----
زنی بچه به بغل سوار اتوبوس شد. راننده اتوبوس گفت: "بچه ی شما زشت ترین بچه ای است که در عمر دیده ام." به زن خیلی برمی خورد. زن به مسافری که در کنار او نشسته است می گوید: "شنیدید راننده چه توهینی به من کرد؟"
مسافر می گوید: "این میمون رو بده به من، برو پیش رئیس اتوبوسرانی ازش شکایت کن!"
این لطیفه به عنوان بهترین لطیفه ی جهان از نظر کاربران انگلیسی معرفی شد.

جوکهای ایرانی

غضنفر زنگ میزنه ثبت احوال ، میگه : ببخشید اونجا ثبت احواله ؟ من امروز احوالم خوبه ، می خواستم ثبت کنم !
----یه روز غضنفر رو به جرم دزدي مي برن دادگاه قاضي ميگه خجالت بکش اين دفعه چهارمته که مياي دادگاه. غضنفر به قاضي ميگه تو خجالت بکش که هر روز اينجايي
----غضنفر پيراهن مشكي پوشيده بود. گفتند: خدا بد نده چي شده؟ گفت: انگشت بابام رفته زير تريلي! گفتند: خب اين كه پيراهن مشكي پوشيدن نداره! گفت: آخه انگشت بابام توي دماغش بوده
----
غضنفر با حیف نون شطرنج بازی می کنن ، شاه دق میکنه !
----از یه پایین شهری می پرسن زن ذلیلی یعنی چی ؟ میگه همونیه که بالا شهریا بهش میگن تفاهم !
----
اگر از تنهایی لذت نمی برید ازدواج کنید... تا از تنهایی لذت ببرید
----
الا يا ايهاالساقي ادر کاسا و ناولها ... که عشق آسان نمود اول، ولي افتاد تالار و شام و عاقد و عکاس و آرايشگر و فيلم و لباس و تاج و کفش و کيف و ساک و سکه و شمش و پلاک و شمعدان و ساعت و زنجير و سرويس طلا... آنهم از آن سرويس خوشگلها... و از اين جور مشکلها
----
به مرده ميگن چرا زنتو باچاقو كشتي ميگه والا وضع ماليمون خوب نبود كه تفنگ بخرم
----
یه روز غضنفر یه 2000 تومنی پیدا میكنه كه وسطش سوراخ بوده .. میگه : ای بابا ، اینم از شانس من وسطش گوشه نداره
----
از غضنفر می پرسن دوست داری چه جوری بمیری؟ می گه مثل پدربزرگم در خواب و آرامش. نه مثل مسافرهای اتوبوسش در ترس و وحشت!

جوک های جدید

حیف نون با زن و بچش ميره خونه مي بينه بوي گاز مياد . برمي گرده ميگه : هيچکي چراغ رو روشن نکنه من کبريت دارم.
----بچه ها توی کلاس داشتند سر و صدا می کردند که ناظم میاد تو با عصبانیت میگه: اینجا طویله است؟
یکی از بچه ها می گه: نه آقا اشتباهی آمدید!
----
حوا به آدم گفت : آیا دوستم داری ؟
آدم پاسخ داد : مگه خبر مرگم چاره دیگه ای هم دارم !!
اینگونه بود که عشق آغاز شد !
----
به غضنفر ميگن چرا باســنت ايقدر بزرگه ؟
ميگه : خدا بيامرز مادرم به جای اينكه پودر بچه بهم بزنه پکینگ پودر ميزد !
----
سريع ترين دوربين جهان اختراع شد. اين دوربين مي تونه از خانم ها در لحظه اي که دهانشون بسته است عکس بگيره
----
زن : بازم جلو جمع به من گفتی احمق؟

مرد : ببخشید عزیزم! نمی دونستم این راز باید فقط بین من و تو باقی بمونه!!
----
معلم: چرا انشایی که درباره ی گربه نوشتی مثل انشای برادرته؟!رضا: آقا اجازه چون ما یک گربه بیشتر تو خونمون نداریم!!!
----
به يه پيرمرد ميگن: آرزوت چيه؟ ميگه كاش زنها رو مثل اسكناس مي شد خورد كرد! مثلأ يه 60ساله بدي سه تا 20ساله بگيري!!
----
ازدواج یعنی از دست دادن توجه جمع کثیری از مردان (!) و به دست آوردن بی توجهی یکی از آنها
----
غضنفر ماه رمضون ميره خونه دوستش مي خوابه دوستش بهش ميگه سحر صدات كنم؟؟ یارو مي گه نه همون غضنفر صدام كني بهتره

جوک خیلی خنده دار

اگر میخواهی در زندگی قدم های بزرگ برداری

همیشه شلوار کردی بپوش
----یه روزی یه خیار با یه خیار شوره توی خیابون داشتن می رفتند

یه نفر از خیاره پرسید این کیه که همراهته؟

خیاره گفت:این خواهره ترشیده ی منه
----
غضنفر داشت آب جوش میریخته توی باغچه!
بهش میگن: چرا آب جوش میریزی تو باغچه؟؟ میگه: آخه چایی کاشتم
----بیشتر مردها ۲ آرزوی بزرگ دارند، اول داشتن خونه، دوم داشتن ماشین برای فرار از خونه
----غضنفر ميره خواستگاري باباي عروس بهش ميگه اون گلي که زدي به يقت خارش اذيتت نميکنه غضنفر ميگه خارش که نه ولي گلدونش که تو لباسمه بيچارم کرده
----
به غضنفر ميگن با سرعت جمله بساز ميگه ويژ
----
غضنفر زنش حامله بوده، نگاه میکنه به شکم زنش،

میگه: خانم جان این چیه؟ میگه: بچه ست. میگه: دوستش داری؟

میگه: آره خوب، معلومه.

میگه: پس چرا قورتش دادی؟
----
كسي از درد چشم مي ناليد . همسايه اي به در خانه اش آمد و گفت :

" تو را چه مي شود ؟ دردت را بگو تا شايد آن را علاجي كنيم . "

مرد بيمار گفت :

" چشمم چنان درد مي كند كه به مرگ خود راضي شده ام . "

همسايه قدري با خود انديشيد. آنگاه گفت:

" پارسال دندانم درد مي كرد ، آن را از بيخ كندم و راحت شدم !"
----
دزدي لباسي را ربود و به بازار برد تا بفروشد . در بازار لباس را از او دزديدند . در راه بر گشت ، رفيقش از او پرسيد :

" لباس را چند فروختي ؟ "

گفت : " به همان قيمت كه خريده بودم! "
----
مرد زشت رويي در برابر آيينه نشسته بود. به خويش نگاه مي كرد و مي گفت : " سپاس خداي را كه مرا صورتي چنين زيبا داد. "

غلامش بر در خانه ايستاده بود و اين سخن ها مي شنيد . كسي از آنجا مي گذشت . از غلام پرسيد : " خواجه چه مي كند؟ "

گفت : " نشسته است و بر خدا دروغ مي بندد"
----كچلي از حمام بيرون آمد و ديد كه كلاهش را دزديده اند . داد و فريادي راه انداخت و كلاهش را از حمامي خواست. حمامي گفت:

" من كلاه تو را نديده ام و تو چنين چيزي به من نسپر ده اي . شايد اصلا" كلاهي بر سر نداشته اي . "

كچل گفت:

" انصاف بده اي مسلمان ! اين سر من از آن سر هاست كه بشود بدون كلاه بيرونش آورد ؟!"

جوک خانه

به غضنفر مي گن بيا اينجا به انگليسي چي مي شه ؟
ميگه : کام هير.
ميگن حالا برو اونجا به انگليسي چي ميشه ؟
ميگه: ميرم اونجا ميگم کام هير. . . !!!!
----
يارو می خوره به شیشه! داد مي زنه اه! چه هوای سفتی!
----
مردان متاهل بیشتر از مردان مجرد عمر می کنند

در عوض مردان متاهل بیشتر آرزوی مرگ می کنند!
----
مردها سه تا آرزو دارن :
- اونقدر که مامانشون می گن خوش تیپ باشن !
- اونقدر که بچه شون می گن پولدار باشن !
و مهمتر از همه اینکه :
- اونقدر که زنشون شک داره زن داشته باشن !!!
----
به یک سوال بسیار ساده جواب دهید تا متوجه شوید سمت راست مغزتان خوب کار می‌کند!؟
کمی‌فکر کنید، سوال زیاد مشکلی نیست ولی اگر قادر به حل این سوال باشید...
جاهای خالی رو با چه اعدادی باید پر کرد؟
10, 20, ....., 15, 1000, ......, 16

عجله نکنید!
کمی‌فکر کنید، سوال زیاد مشکلی نیست ولی اگر قادر به حل این سوال باشید
نشان فعالیت خوب سمت راست مغز شماست!
برای دیدن جواب صحیح بروید پایین.
.

.

.

.

.

.

.

10, 20, 3, 15, 1000, 60, 16

ده بیست سه پونزده، هزار و شصت و شونزه!!
راستی اون قضیه‌ی سمت راست مغز رو هم جدی نگیرید!
----
غضنفر با صورت باند پیچیده میاد تو خیابون، رفیقش میگه چرا اینقدر به صورتت باند پیچیدی؟

غضنفر میگه داشتم اتو میكردم تلفن زنگ زد بجای گوشی تلفن اتو رو گذاشتم دم گوشم.

رفیقش میگه پس اونور صورتت چی شده؟

غضنفر میگه تا اتو رو گذاشتم زمین تلفن دو باره زنگ زد!
----
دیوانه ای سعی می کرد کبریت سوخته ای را روشن کند.

دیوانه دیگری به او رسید و گفت: حتما ایرادی پیدا کرده است. دیوانه ی اولی گفت: فکر نمی کنم, آخه همین چند لحظه پیش روشن شد.

----
پدر: دخترم امروز در کلاس نقاشی چی کشیدی؟

دختر: خمیازه !

آخرین کلمات

آخرین کلمات یک الکتریسین : خوب حالا روشنش کن...
----
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟
----
آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره...
----
آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟
----
آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه ام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...
----آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره...
----
آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...
----
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...
----آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟
----
آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد...
----آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟
----آخرین کلمات یک خونآشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!
----
آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!
----
آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی...
----
آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه!
----
آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام!
----
آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟...
----
آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره...
----آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم...
----
آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...
----
آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه اش سه نفرند...
----آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
----آخرین کلمات یک کامپیوتری : هارددیسک پاک شده است...
----آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری...
----
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره...
----آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه...
----آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!
----
آخرین کلمات یک ملوان: من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم؟
----آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...
----
آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک : گفتی تا چند بشمرم؟

جوک باحال

از يارو ميپرسن شراب زندگي يعني چه ؟
ميگه : نميدونم ، من فقط دوغ ميخورم !!!
----از كجا مي فهمي كه خانمي قصد دارد يك حرف هوشمندانه بزند؟
وقتي جمله اش را با "روزي از يك مرد شنيدم " شروع كند!
----زن: اگه امشب نيايی بريم خونه مامانم ديگه منو نمی‌بينی!
مرد: براي چی؟
زن: واسه اينكه چشماتو در می‌آرم !
----
حیف نون که سرش رو برای خودکشی روی ریل گذاشته بود پس از واژگونی قطار از محل حادثه گریخت !
----چرا روان درمانی مردها کمتر از زنها طول میکشه؟

معمولا” باید در روان درمانی به دوران کودکی بازگشت و مردها همیشه در همون دوران به سر می برند
----
از یه نی نی می پرسن عشق یعنی چی؟ میگه: عخش یعنی بزالی کسی که دوسس دالی از پفکت بوخله اما فقط توتا
----
غضنفر داشته پسرشو در مورد ازدواج نصیحت میكرده، میگه: پسرم خواستی زن بگیری، برو از فامیل زن بگیر.. ببین تو همین دور وبر خودمون، داییت رفته زن داییت رو گرفته… عموت رفته زن عموت رو گرفته… حتی خود من، اومدم مادرت رو گرفتم
----
آقای خسیس تو خواب میبینه به فقیر ۱۰۰۰ تومان داده وقتی بلند میشه میگه :: عجب كاووسی بود.
----یه نفر بچش میگه برو دو تا نون از خونه همسایه بگیر . بچه میره و برمیگرده میگه نون ندادند.باباهه میگه : همسایه چه خسیسه؟! برو از تو یخچال خودمون بیار !
----
غضنفر وارد كابين خلبان شد و گفت: زود برو فرانسه. خلبان نگاهي كرد وگفت: ولي تو كه اسلحه نداري. غضنفر

گفت: خاك برسرتون، شما هميشه بايد اسلحه بالاي سرتون باشه، با زبون خوش نمي‏توني بري؟
----حاصل عشق مترسک به کلاغ ویرانی مزرعه است.
----
غضنفر داشت گریه میكرد ، باباش ازش میپرسه چته؟ میگه عاشق شدم . باباش میپرسه عاشق كی شدی؟ میگه هر كسی كه شما صلاح بدونین
----غضنفر مي خواسته پشتش بخارونه دستش نمي رسه زير پاش آجر مي زاره

طیفه های فارسی

آقای سرخوش داشته با اخم پولکی می خورده بهش میگن چته؟

میگه : والله ما هر حرفی بزنیم شما میگین سرخوشه نمی فهمه …

ولی به خدا این چیپسا شیرینه …
----به آقای سرخوش می گن با وطن جمله بساز. میگه من رفتم حمام و تنم را شستم. می گن نه!!با ط دسته دار. میگه اتفاقا با طی دسته دار شستم
----یه روز آقای سرخوش و دوستش سوار یه تاکسی میشن. تاکسیه پژو بوده. بعد یکی از اونا به راننده میگه: اقای راننده یه نوار بزار حال کنیم. راننده میگه: خودت یکی از تو داشبورت انتخاب کن بزار. آقای سرخوش هم از تو داشبورت بین چند تا نوار یه نوار ویدیو پیدا میکنه هر چی سعی میکنه بزاره تو ضبط نمیتونه بزاره اون رفیقش می زنه تو سرش میگه ای گیج این نوار مال تریلیه نه پژو
----
آقای سرخوش زنگ می زنه فرودگاه می گه:
ببخشید خانم از تهران تا شیراز چقد راهه
دختره میگه یه لحظه!
آقای سرخوش میگه مرسی و قطع می کنه!
----به آقای سرخوش میگن درد عشق بدتره یادرد دندون میگه: هنوزتو اتوبوس شاشت نگرفته
----
آقای سرخوش بعد از ۱۰ دقیقه از باجه تلفن بیرون میاد یه نفر ازش میپرسه سالم بود میگه آره فقط آفتابه نداشت
----آقای سرخوش ۱نفرو تو خیابون میبینه میگه : ببخشید من شما رو تو دبی ندیدم؟ یارو میگه : نه آقا من اصلان دبی نرفتم.
میگه : چه جالب اتفاقا منم تا حالا دبی نرفتم
----
بابا جونم می دونی فرق مسلسل با تفنگ چیه؟؟
آره پسرم تفنگ مثل حرف زدن من می مونه
اما مسلسل مثل حرف زدن مامانت اینا است که یه ریز حرف می زنه.
----
به غضنفر اتوبوس میدن و میگن: ببرش پارک کن.

غضنفر هم صندلی های اتوبوس رو میکنه و برمیداره

و بجاش درخت میکاره.
----به یارو زنگ میزنن میگن بابا شدی

میگه:به زنم نگید میخوام غافل گیرش کنم
----
یارو تلویزیون میخره بعد کنترلشو. پس میاره
به صاحب مغازه میگه:
بیا داداش این ماشین حساب توش بود ما حرومی بهمون نمیاد
----
غضنفر رو در اتاقش نوشته بوده wc .
میگن این چیه نوشتی میگه: مخفف welcome
----
غضنفر و شهرام داشتن با هم حرف می زدن:
شهرام : تو کجا به دنیا اومدی؟
غضنفر : تو بیمارستان!!
شهرام : آخی مریض بودی؟
----
غضنفر داشته هلو میخورده به هسته ی وسطش که میرسه میگه ایول گردو هم داره
----
غضنفر میره امتحان گواهی نامه بده چند بار رد میشه ،
بعد تو راه پلیس جلوش رو می گیره میگه گواهی نامه؟
غضنفر میگه دادین که حالا می خواین؟
----غضنفر خرش میمیره .دوستهاش برای مسخره کردنش میرن تسلیت میگن.

غضنفر برمیگرده میگه ای بابا فکر نمیکردم خرم اینهمه فامیل داشته باشه
----
غضنفر با خانمش میرن پیک نیک زنش میگه بشینم زیر اون درخت خوبه.غضنفر میگه نه همین وسط جاده پتو بنداز امن تره!زنش میگه اینجا ماشین میزنه خلاصه بعد از مقداری بحث میندازن وسط جاده.بعد میبینن یه کامیون داره میاد طرفشون هر چی بوق میزنه اونا از جاشون تکان نمیخورن کامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت.غضنفر به زنش میگه اگه زیر اون درخت بودیم می مردیما

----
غضنفر با احساسات زنش بازی می کنه، سه هیچ می بازه




دیدگاه خود را بیان کنید