حس شوخ طبعی شما از زمان تولد در حال پرورش و توسعه بوده و همراه با شما رشد کرده است. شما ممکن است به همان چیزهایی که والدینتان به آن میخندند بخندید و یا ممکن است با شوخیها و طنزهایی که خارج از این محدوده و پیشینهی زندگی اجتماعیتان هستند، نتوانید ارتباط برقرار کنید. انسان برای درک برخی شوخیها نیاز به دانستن یک سری پیشینه و اطلاعات دارد. به همین خاطر است که احتمالا یک لطیفهی انگلیسی یا فرانسوی برای شما خنده دار نیست. چون شما اطلاعات فرهنگی و اجتماعی آن کشور را در ذهن ندارید؛ بنابراین حس شوخ طبعی در هر کس متفاوت میشود. تقویت حس شوخ طبعی به شما کمک میکند با دیگران راحتتر ارتباط برقرار کنید و درون خود احساس بهتری داشته باشید.
در این مقاله، براساس گفتههای آقای دیوید نیهیل (David Nihill)، رهنمودهایی را در پاسخ به سوال «چگونه شوخ طبع باشیم؟» آوردهایم. اگر شما هم به دنبال پاسخ این پرسش هستید، این مطلب را از دست ندهید.
چگونه شوخ طبع باشیم؟
لازم نیست همه چیز را در ذهنتان نگه دارید. حتی طنزپردازهای حرفهای هم این کار را نمیکنند. میتوانید مطالب خنده دار را در یک دفترچه یادداشت کنید. یا اگر با نوشتن به سبک سنتی میانهی خوبی ندارید، میتوانید فکرهای خنده دار خود را در گوشی همراهتان به صورت یک فایل صوتی ضبط کنید. نوشتههای بامزه، کلیپهای خنده دار، ... همه را در تلفن همراهتان ذخیره کنید. برای شوخ طبع بودن، فقط کافیست به مرور یاد بگیرید چگونه داستانها و تجربیاتتان را به بیان طنز آمیز بیان کنید؛ و اولین قدم برای رسیدن به این مهارت خوب گوش کردن است.
لطیفهها درواقع داستانهایی ساختگی و کوتاه هستند که خاستگاه اولیهشان طنز بوده است. شما با تعریف کردن لطیفه درواقع دارید ریسک میکنید. چون هدف فقط خنداندن است و اگر مخاطب شما نخندد آنوقت این شما هستید که خنده دار جلوه میکنید. اما اگر یک داستان واقعی را به شیوهای طنزآمیز بیان کنید چه؟ خب اگر کسی خندید که چه بهتر، اما اگر نه هیچ اشکالی ندارد. شما یک داستان گفتهاید و مخاطبتان گوش داده است.
شما باید این هنر را یاد بگیرید که گاهی داستانتان را یکنواخت و خیلی معمولی پیش ببرید، اما در نهایت با یک الگو یا جملهی ناگهانی و خاص آن را به پایان ببرید. در این صورت ذهن مخاطب در چند ثانیه دچار یک شوک و احتمالا این کار باعث خندهی او میشود. مثلا اگر فرض کنیم یک داستان سه جملهای تعریف میکنید، دو جملهی اول عادی باشند، اما جملهی سوم، بی نهایت خنده دار و متفاوت.
یکی دیگر از مهارتهایی که لازم است یاد بگیرید بیان منظور در کوتاهترین شکل ممکن است. شما برای اینکه نظر مخاطب را جلب کنید و در ذهن او جذاب به نظر برسید، زمان زیادی ندارید؛ بنابراین بخشهای اضافی داستان را حذف کنید و هرچه سریعتر به قسمتهای جذاب خنده دار برسید. همچنین جمله بندی خود را به گونهای بچینید که به مخاطب زمان کافی برای خندیدن بدهید و هنگام خندهی آنها، درحال حرف زدن نباشید. برای مثال قسمتهای خنده دار داستان را در آخر جملهها بیان کنید و بعد از آن چند ثانیه مکث کنید.
در همهی زبانها کلماتی هستند که ممکن است ایهام برانگیز باشند و یا معانی مختلفی بدهند. شما میتوانید در مکالماتتان با این کلمات بازی کنید و موقعیتهای خنده دار زیادی ایجادکنید. این موضوع به تمرین و دقت نیاز دارد. به مرور که از خلاقیتتان استفاده کنید و به صحبتهای کمدینها گوش دهید این مهارت را کسب خواهید کرد.
اگر کسی در جمعی که هستید، چیزی را اشتباه گفت، یا حرف احمقانهای زد، میتوانید این حرف را با لحن خنده داری تکرار کنید و بعد صبر کنید. احتمالا به همین سادگی همه و حتی خود فرد را به خنده میاندازید. البته دقت کنید که در استفاده از این تکنیک زیاده روی نکنید. درغیر این صورت ممکن است آزار دهنده به نظر برسید.
سعی کنید فکر مخاطب را با صدای بلند بیان کنید. اگر یک روز جورابتان پاره است یا موهایتان خنده دار شده خودتان به آن اشاره کنید و بخندید. یا مثلا اگر در یک ارائه خوب عمل نکردید خودتان آنرا بیان کنید. یا اگر یک لطیفهی بی مزه تعریف کردید بگویید: «بی مزه!» با این کار تمرکز مخاطب از اصل قضیه یعنی موهایتان، سوراخ جوراب یا بی مزگی لطیفهتان به اقرار شما میرود و ممکن است خنده دار باشد.
- خودتان را در صحبتها به خوبی بیان کنید
هنگامی که یک داستان طنز آمیز یا حتی یک داستان معمولی تعریف میکنید، این فرصت را داریدکه به تصویر سازی مخاطب کمک کنید. اگر میتوانید تقلید صدا کنید، از چند صدا استفاده کنید، لهجهها را تقلید کنید. با این کار حتی اگر خنده دار هم نباشید حداقل جذاب خواهید بود و این خود به تنهایی برد مهمی است.
در انتهای صحبت یا داستانتان، میتوانید به قسمتهای خنده دار قصه برگردید ویکبار دیگر به آنها اشاره کنید. یا اگر میتوانید یک تکه کلام از آن استراج کنید، یا یک کلمه که یادآور آن است را بگویید. برای اینکه شوخ طبع باشید، لازم نیست همیشه یک قصهی جدید داشته باشید. گاهی یک داستان به حدی خنده دار است که میتوان بارها و بارها به آن خندید. فقط کافیست به درستی به آن اشاره کنید.
خب، این مقاله با ارائهی راهکارهایی در پاسخ به «چگونه شوخ طبع باشیم؟» به پایان رسید. به یاد داشته باشید برای این که بتوانید به صورت خودکار و بدون فکر از این مهارتها استفاده کنید به تمرین نیاز دارید. حتی شوخ طبعی هم یک استعداد اکتسابی است و شما میتوانید آن را یاد بگیرید. از جمعهای دوستانه و از شوخیهای کوچک شروع کنید. مطمئن باشید خیلی زود موفق میشوید.
زهرا روشنایی