بیوگرافی شاهرخ استخری و همسرش

بیوگرافی شاهرخ استخری و همسرش

شاهرخ استخری از همان ابتدا باید به لحاظ مالی زندگی‌ام را مدیریت می کردم، ابتدای زندگی مستقلی که برای خودم تشکیل دادم چیزی نداشتم و حتی آن زمان هم بازیگر نبودم و جای دیگری با همان رشته مهندس صنایع مشغول کار بودم و بنابر شرایط و فروش‌هایي که اتفاق می‌افتاد، می‌توانست کمیسیون خوبی به من برساند و جرقه‌هایي در زندگی‌ام بزند.


یک‌شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳  ۰ نظر   ۱۰۱۹۷ بازدید

شاهرخ استخری و همسرش

مهمان ویژه دورهمی امشب شاهرخ استخری , بازیگر مشهور و خوش تیپ و موفق کشورمان را بیشتر بشناسید. شاهرخ استخری بازیگر سینما و تلویزیون متولد 14 مهر ماه سال 1359 در تهران می باشد و 37 سال سن دارد و اصالتا اهل شیراز است.

تحصیلات : وی فارغ التحصیل لیسانس رشته مهندسی صنایع است.

وی عضو یک خانواده 5 نفر است و دو خواهر کوچک تر از خود دارد.

شروع فعالیت بازیگر او از سال 84 با یک تله فیلم بود اما درسال 86 با حضور در سریال پریدخت وارد تلویزیون گردید . سال 1388 با حضور در سریال دلنوازان حسین سهیلی زاده با نقش بهزاد توانست به خوبی دیده و شناخته شود و بعد ازآن در سریال هاي دیگری حضور یافت.

ازدواج و همسرش

شاهرخ استخری متاهل است و چندین سال است که با سپیده بزمی پور ازدواج کرده است . عکس از همسر وی تا کنون منتشر نشده است و خود او دوست ندارد که این اتفاق بیفتد ودر یکی از برنامه هاي تلویزیونی دراین مورد توضیح داد و گفت دوست ندارم کسی بگوید به هم میاید یا نه ! نمی‌خواهم همسرم را وارد این ماجراها کنم.

چندی پیش تصاویری از فریبا نادری درکنار او منتشر شده بودو شایعاتی مبنی بر ازدواجشان دست به دست می شد که توسط هردو تکذیب گردید.

دختر شاهرخ استخری

پناه استخری دختر شاهرخ درسال 1392 بدنیا آمد. وی در یکی از گفت و گو هاي خود گفته است : بزرگ ترین نقطه ضعفم در حال حاضر دخترم «پناه» است. آینده و اتفاقاتیکه ممکن است برای او بیفتد، باعث ترس و نگرانی من است. همه ی تلاشم این است که همه ی چیز برای او به خوبی فراهم باشد.

گفتگو و مصاحبه با شاهرخ استخری

از طریق یک عکس بازیگر شدم

چقدر به این موضوع معتقدید که خصوصیات ظاهری می تواند به پیشرفت یک بازیگر کمک کند؟

به نظرم در شروع کار خصوصیات ظاهری می تواند خیلی به بازیگر کمک کند. برای خود من که اینطور بود. علیرضا امینی عکس من را در دفتر کارش دید و اگر او عکس من را نمی‌پسندید هرگز نمی‌توانستم به این عرصه وارد شوم. ولی برای بازیگری تیپ و ظاهر خاص الزامی نیست. ما بازیگرهای زیادی داریم که دارای چهره جذاب و خاص نیستند اما موفق هستند و بدلیل بازیگری‌شان زیبا بنظر می رسند.

فامیلی استخری از کجا می آید؟

استخر شهری بود در استان فارس. اصالت پدری من به آن منطقه برمی‌گردد. در حال حاضر آنجا دیگر شهر نیست و بیشتر زمین‌هاي زراعی، آن محدوده را احاطه کرده است.

در چه شرایطی بزرگ شدي؟ از شرایط کودکی و منطقه‌اي که در آن زندگی کردی برایمان بگو.

تا سوم دبستانم، در بلوار کشاورز زندگی می کردیم و ازآن به بعد در شهرک غرب. سوم دبستان را در مدرسه 15خرداد و دوره راهنمایی‌ام را در آزادی ودر دبیرستان فجر دانش تحصیل کردم.

در دوران مدرسه‌ات که دیر از خواب بیدار می‌شدي و تنـبیه می‌شدي، دلهره پیدا می کردي یا نه کلا آدم اسانی بودی؟

بیشتر دلهره را پدر و مادرم داشتند! تن من فقط یک بار لرزید و آن موقعی بود که من را ترساندند که من را می‌فرستند مدرسه‌اي که شبانه‌روزی‌ است! می گفتند باید مثل کوزت کار کنی … تصویر تناردیه و یکجای نمناک پر از موش جلوی چشمم آمد و حسابی مرا ترساند.

در دبیرستان در چه رشته‌‌اي درس می‌خواندی؟

رشته ریاضی.

شغل دوم

وی علاوه بر بازیگری یک فروشگاه طلا و زیور آالات به نام سنجاق دارد که در شهر های تهران و مشهد شعبه دارد.

ازدواج ، بچه‌دار شدن و فکر نان مسائلی است که باعث می شود به این فکر بیفتی که حالا با شغل بازیگری که اصلا درآمد تضمین‌شده‌اي ندارد، چطور میتوانی خانواده‌ات را از نظر اقتصادی تامین کنی؟

این که درکنار بازیگری چه کار دیگری انجام بدهم، مساله‌اي بود که 4سال فکر مرا درگیر کرده بود. با دوستانم همفکری کردم. خیلی علاقه‌اي به رستوران داری نداشتم؛ از دوستانی که سراغ اینکار رفته بودند هم دراین رابطه پرسیده بودم و شنیدم که این شغل تمام وقت‌شان را می گیرد؛ مگر این که شریکی داشته باشید که سنگینی کار کم شود.

کارهای دیگری هم بود که درباره آن ها تحقیق کرده بودم که درنهایت رسیدیم بکار طلا. از دو سال پیش در مورد اینکار و بازارش شروع به تحقیق کردیم تااینکه به جایگاهی رسیدیم که امروز از طراحی کارها تا تولید و درنهایت فروش، همه ی زیر نظر مستقیم خودمان انجام میشود. تحقیق ما تحقیق جامعی بود، این که ایران چه سهمی از بازار دنیا را دارد، تهران چه سهمی از بازار ایران را دارد و کدام شهرها در خرید طلا در رتبه بالاتری هستند که اصفهان و شمال در رتبه‌هاي بالا هستند.

منظورم این است از همان ابتدا طرح توسعه کار نیز مشخص بودو فقط قرار نبود به یک مغازه اکتفا کنیم. فکر اولیه ما این بود که طی یک پروسه چند ساله شعب دیگری رابا برند خودمان توسعه دهیم؛ ضمن این که گالری ما گالری طلاست، نه جواهرات. اینکار با جواهرات فرق میکند. گالری ما طلاهای مدرن و امروزی را طراحی می کند که از رنج قیمت 100 هزار تومان شروع میشود تا طلای میلیونی.

مصائب پدر شدن شاهرخ

ابتدای امر من و همسرم با مساله بازیگری کنار آمده بودیم که شغلی است که یک روز هست و یک روز نیست و با این قضیه مشکلی نداشتیم که یک روز نان و پنیر بخوریم و یک روز نان و کباب ولی وقتی پای بچه به میان آمد و دخترم، پناه متولد شد دیگر نمی‌توانستم هیچ پوزش و بهانه‌اي داشته باشم. از همان روز اول، آینده فرزندت مساله‌اي میشود که فکر تو را مشغول می کند و این مساله هزینه دارد.

من از همان روزهای اول بازیگری به خیلی از مسائل تن ندادم و نمیدهم. به یاد دارم روزهای اول که تله‌فیلم «تلخو » را بازی کرده بودم، گاهی کاری سینمایی پیشنهاد میشد و من رد می کردم عده اي از دوستان تعجب میکردند و می گفتند: «بابا حالا مگه کی هستی!؟» همین همین حالا هم کسی نیستم و هیچ‌وقت ادعایی نداشتم ولی حداقل حق من این است که نقشی راکه دوست دارم انتخاب کنم؛ نمی توانم نقشی راکه دوست ندارم بازی کنم.

همیشه هر کاری که بازی کرده ام را دوست داشتم و همیشه همه ی دغدغه فکری من این بوده که مردم کار را دوست داشته باشند. هرگز برای گرفتن یک نقش، ‌مهمانی نداد‌ه‌ام و با بریز و بپاش هیچ نقشی را نگرفته‌ام. بهمین دلیل است که با تولد دخترم، تصمیم گرفتم شغل دیگری دست‌وپا کنم تا بتوانم آینده وی را تامین کنم.

سختی‌هاي کارهای تجاری

میدانستم انجام کارهای تجاری یا به قول خودمان کاسبی کردن، سخت است چون پیش از این هم درسال 83 تجربه یک کافی‌شاپ را داشتم ولی این که تو در تمام مراحل یک کار حضور داشته باشی کمی کار را سخت‌تر می کند. از مرحله تولید تا فروش عملا 5 تا 6 کار را درکنار هم باید انجام دهیم.

نظر مثبت و موافق همسر

استخری: نظر همسرم درباره راه‌اندازی اینکار کاملا مثبت و موافق است چون در ابتدای کار، دفتری نداشتیم که جلسات‌مان آنجا شکل بگیرد؛ بهمین دلیل اکثر اوقات متین به منزل ما می‌آمد و همسرم از روز اول در تمام مشورت‌ها و رایزنی‌هاي ما حضور داشت. آن قدر به این ایده چکش زدیم تااینکه امروز این شکل رابه خود گرفته است. دوست داریم اینکار را توسعه دهیم و فکرهای زیادی هم دراین زمینه داریم. سعی داریم بزودی شعبه‌هاي دیگری در شهر های مختلف هم داشته باشیم.

در دانشگاه و مدرسه درس خوان بودی؟

در دانشگاه دولتی درس خواندم اما هیچ‌وقت درسخوان نبودم. در حدی درس خواندم که شب امتحان کارم راه بیفتد. تنها چیزی که ازآن دوران یادم می آید اصرار پدر به درس خواندن من بود. پدرم شب امتحان خیلی برایش مهم بودو دوست داشت تحصیلم را ادامه بدهم. شاید اگر آن قدر تحصیلات من برای پدرم مهم نبود از ابتدا تئاتر می‌خواندم و مسیرم از ابتدا سمت هنر بود.

در دانشگاه چند ساله درست به پایان رسید؟

4 سال و نیم. یعنی 9 ترم. در واقع یک ترم مشروطی داشتم. بنابه دلایلی حال و حوصله درس‌خواندن نداشتم. روز امتحان وادار شدم ورقه‌هاي امتحانم را سفید تحویل دهم. جالب این است که من برگه‌هاي امتحان را سفید رد کرده بودم اما در یکی از درس‌هایم نمره 2 گرفته بودم. یادم می آید نسبت به آن نمره اعتراض پر کردم. من که فقط اسم و فامیل روی برگه امتحانی‌ام را نوشته بودم چراباید نمره 2 میگرفتم.

در صحبت‌هایت خیلی از پدرت حرف زدی. تو در کل از پدرت حساب می بری و رابطه مرشد و شاگردی بین شما وجوددارد؟

بله. فکر میکنم این احترام بین همه ی بچه‌هاي هم‌نسل من وجوددارد. احترامی که البته در نسل جدید روزبه‌روز کم‌رنگ‌تر میشود. اما پدر و مادر برای من جایگاه ویژه‌اي دارند.

ماجرای فوتبال بازی کردن و مخالفت پدرت چه بود؟

من در تیم جوانان فوتبال بازی میکردم. یادم می آید مربی با منزل ما تماس گرفت به پدرم گفت به بازیکن بااخلاق ما بگویید در تمرین حاضر شود. پدرم جواب داد پسرم درس دارد و تلفن را قطع کرد. اینطور بود که پرونده فوتبال بازی کردن من تا ابد بسته شد. شاید پدرم دوست داشت من تحصیلم را تا فوق‌لیسانس و دکترا ادامه بدهم، اما شرط من از ابتدا لیسانس بودو بعد ازآن رفتم سراغ دنیای هنر. البته برای کارشناسی ارشد در رشته سینما شرکت کردم، اما قبول نشدم. البته طبیعی بود که قبول نشوم چون با اطلاعات مهندسی صنایع در کنکور سینما شرکت کردم.

به خدمت سربازی رفته‌اي؟

نه. چون پدرم 8 سال در منطقه جنگی خارک مشغول بکار بودو من از خدمت سربازی معاف شدم.

شما بازیگری رابا تئاتر شروع کردی. چقدر خودت را تئاتری میدانی؟

من به هیچ عنوان خودم را تئاتری نمیدانم. اگر تئاتری هم کار کردم بیشتر در کلاس‌هاي آقای پرستویی و نمایشنامه‌خوانی‌ها و اجراهایی که با بچه‌ها داشتیم، بود. درست است که تئاتر ما در سالن اصلی به نمایش گذاشته شد اما من نقش اصلی نداشتم فقط تجربه‌اي به حساب می آید که مقابل 300 نفر روی صحنه داشتم و همین تجربه برایم جالب بود.

2 سریال بازی کردم بدون پول

شاید باور نکنید؛ اما من برای بازی در سریال «پریدخت» و «تلخون» هیچ دستمزدی دریافت نکردم. اصلا پولی در کار نبود. در واقع نخستین درآمد من از بازیگری برای بازی در سریال «مثل هیچ‌کس» درماه مبارک رمضان بودو ماهی 800هزارتومان برای آن سریال دریافت کردم که سریال خوبی هم از آب درآمد که حدود 78درصد بیننده داشت.

خب، شاید طبیعی است که تو برای بیشتر دیده شدن باید برای کارهای اولیه‌ات دستمزدی دریافت نمی کردی. شاید برای ورود به هر شغلی یک دوره بی‌درآمدی را پشت‌سر بگذاری.

بله. من آن قدر خوشحال بودم که انتظار کسب درآمد نداشتم. بعد ها بیشتر ازآن دو کاری که پولی دریافت نکردم دست مزد گرفتم. میدیدم شرایطی راکه خیلیها حاضر بودند پول بدهند تا بتوانند نقش بگیرند. به نظرم اگر کسی برای کار اولش پول بدهد و بازی کند در کار بیستم هم به او میگویند چقدر پول میدهی تا یک کار را شروع کنیم، بازهم کسی حاضر نیست به او پول بدهد. اعتقاد دارم اگر یک روزی بخواهی از این راه درآمد داشته باشی. نباید بابت هیچ نقشی پول بدهی. مگر این که صرفا قصدت دیده شدن باشد.

نزدیک به 10 سال از نخستین بازی‌ات می‌گذرد. دراین مدت هیچ‌وقت احساس پشیمانی و ناامیدی به تو دست نداده است؟

به هیچ عنوان.

چه ویژگی در بازی وجوددارد که این حس رضایت رابه آدم‌ها می دهد. چون اصولا آدم‌ها از جایگاهی که قراردارند احساس رضایت ندارند.

شاید دوست داشته باشم که پیشرفت کنم اما از این که خودم رابا 4، 5 سال پیش مقایسه کنم و این که در چه کارهایی بازی میکردم و هم اکنون چه کارهایی به من پیشنهاد می شود و دوست دارم چه کارهایی در آینده به من پیشنهاد داده شود ودر کل از این مسیری که پله‌پله آنرا طی میکنم راضی هستم. هیچ عجله‌اي برای زودتر رسیدن ندارم. به نظرم دوام این آرام‌آرام قدم برداشتن بیشتر است.

گفتگو شاهرخ استخری درسال 96 در برنامه من و شما

این بازیگر در اغاز گفتگو درباره این که چرا بنظر میرسد خیلی مغرور است گفت: اطرافیانم این نظر را ندارند چون من را می‌شناسند و شاید کسانی که از دور فقط با نام من آشنا هستند از روی عکس‌ها ممکن است این قضاوت را بکنند که باید بگویم اشتباه هست

سایت تالاب: وی درباره این که چرا در جمع‌هاي سینمایی شرکت نمی کند و خیلی گوشه‌گیر هست بیان نمود احساس می کنم شاید نه من خیلی برای آن ها جذاب هستم نه موقعیت اجتماعی‌ام ایجاب می کند که دراین جمع‌ها باشم. دوستان زیادی هم دراین فضا ندارم و صمیمی‌ترین دوستانم امیررضا دلاوری و پندار اکبری هستند و با باقی در حد یک احوالپرسی تلفنی هر چند وقت یک بار ارتباط دارم. از حضور در میهمانی‌ها و اکران خصوصی‌ها و فضاهای این شکلی خوشم نمی آید. به کسانی که عشق شهرت هستند پیشنهاد می‌نمایم که این کارها را بکنند ؛ ولی من خیلی اهلش نیستم.

وی با تاکید بر این که سینما خیلی بی‌رحم بوده هست توضیح داد که شما ببینید این سینمای بی‌رحم اکبر عبدی را داشت حذف میکرد، مهدی هاشمی را داشت حذف می کرد. من اصلا فکر نمی کردم حامد بهداد یک روز دیگر گزینه یک نباشد. این ذات سینماست؛ یک روز دخترها برایت دست می زنند، یک روز پخته‌ترها تشویقت می کند و … . رضا عطاران سال 72 کارش را شروع کرد اما دریک دهه اخیر تبدیل به ستاره شد این یعنی که به اسانی هیچ چیزی به دست نمی آید. اتفاقی که با دلنوازان برای من افتاد و باید حفظش می‌نمودم و برای همین خیلی از پیشنهادها را رد نمودم.

رد کردن پیشنهاد فریدون جیرانی

وی با بیان این موضوع که با رد کردن پیشنهاد بازی در فیلم فریدون جیرانی مسیرش عوض شد، بیان نمود شاید پشیمانی‌ام به خاطر بازی نکردن در فیلم «قصه پریا» باشد؛ نقشی که بعد ها مصطفی زمانی آنرا بازی نمود. من حتی تست لباس هم داده بودم و همه ی چیز آماده بود اما در نهایت این اتفاق نیفتاد و ممکن بود همان فیلم مسیر کاری زندگی مرا جا به جا کند.

برای من شهرت مهم نیست

شاهرخ استخری همچنین در ادامه اشاره کرد که شهرت اصلا برایش اولویت نیست و اضافه کرد: من دیده شدن و شهرت برایم گزینه اصلی نیست و بیشتر به فکر آینده دخترم هستم. آن سینمایی که به من پیشنهاد حضور میدهند سینمای مورد علاقه من نیست. بروید از ساره بیات همکلاسی من در «کارنامه» درسال ۸۳ بپرسید که من چه چیزی از بازیگری می خواستم. چقدر به دنبال تشویق بودم؟ من ماهی ۳۰ میلیون به خاطر بازی در «فاصله‌ها» گرفتم و بعد ازآن بازهم می‌توانستم با همین معیار پیش بروم اما اینکار را اصلا نخواستم انجام بدهم.

طرفداران زیادی در فضای مجازی دارم

دربخش فضای مجازی شاهرخ استخری به طرفداران وفادارش اشاره نمود و توضیح داد: من پیش‌بینی می کردم که بعد از ازدواجم از میزان هوادارنم کم شود اما اصلا از این موضوع نمی‌ترسیدم. آن ها با من از دلنوازان تا همین حالا ماندند و ثابت کردند که چقدر وفادار هستند، من دراین مورد خیلی ادعایم می شود. شما نمیدانید که چه کارهایی از پس این ها برمی‌آید و همین همین حالا اگر اعلام کنم تا یک ساعت دیگر ۲۰ هزار تا کامنت «شاهرخ» میتوانند زیر یکی از پست‌هاي شما بگذارند.

همسر من پولدار نیست و از 16 سالگی کف کارخانه کار کرده است

ظلی‌پور دربخش دیگری از گفتگو با طرح این سوال که خیلیها میگویند تو همسر پولدار داری، بیان نمود من متاسفم که همین حالا سوییچ خودرو ملاک اعتبار و شخصیت آدم‌ها شده است، خانواده همسر من اصلا متمول نیستند. همسرم نیز از 16 سالگی کف کارخانه کار کرده و روی پای خودش ایستاده این ملاک من برای ازدواج با او بود. من هم ده سال مستقل و تنها زندگی کردم، پدر من هم کارمند است و بخشی از کودکی‌ام در زمان جنگ در جزیره خارک گذشته است. برای همین باید بگویم که ما با سختی به این جایگاه رسیدیم.

سایت تالاب: وی همچنین به این نکته اشاره نمود که اصلا دوست ندارد که عکس همسرش جایی منتشر شود چون نمی خواهد که وی را کسی بشناسد و ما را مقایسه کنند و بگویند به هم می‌آیید یا نمیایید.

سریال هاي تلویزیونی

۱۳۸۶ پریدخت
۱۳۸۷ مثل هیچ‌کس
۱۳۸۷ ماه عسل
۱۳۸۸ دلنوازان

۱۳۸۹ فاصله‌ها
۱۳۸۹ پرانتز باز
۱۳۹۳ آمین
۱۳۹۵ ماه و پلنگ
1396 پرواز در ارتفاع صفر




دیدگاه خود را بیان کنید